circularize

/ˈsɜːrkjʊləraɪz//ˈsɜːkjʊləraɪz/

گرد کردن، مدور کردن، دورانی کردن، پرهون کردن، بخشنامه کردن، به صورت پخش کردن، بخشنامه صادرکردن، پرسش نامه فرستادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: circularizes, circularizing, circularized
مشتقات: circularization (n.), circularizer (n.)
(1) تعریف: to send circulars to, or to advertise with circulars.

- Advertisers circularize prospective buyers.
[ترجمه گوگل] تبلیغ‌کنندگان، خریداران احتمالی را دور می‌زنند
[ترجمه ترگمان] تبلیغ کنندگان آینده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The store circularized its big sale.
[ترجمه گوگل] فروشگاه فروش بزرگ خود را به گردش درآورد
[ترجمه ترگمان] فروشگاه فروش بزرگ خود را به فروش می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to circulate (a notice, letter, or the like).

(3) تعریف: to make circular or round.

جمله های نمونه

1. They have been circularized with regard to the new design.
[ترجمه گوگل]آنها با توجه به طراحی جدید دایره ای شده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها با توجه به طرح جدید، circularized بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Radial burns can also be used to circularize an elliptical orbit.
[ترجمه گوگل]از سوختگی های شعاعی نیز می توان برای دایره سازی یک مدار بیضوی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]از این نوع burns می توان برای چرخش مداری بیضوی استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We used to take it in turn to circularize small delicacies which my mom had made down from the big house to the little cottage where Aunt Stephia and one age colored maid spent their days.
[ترجمه گوگل]ما به نوبه خود آن را برای چرخاندن غذاهای لذیذ کوچکی که مادرم از خانه بزرگ به کلبه کوچکی که خاله استفیا و یک خدمتکار رنگین سن در آن روز خود را در آن می گذراندند، درست می کردیم
[ترجمه ترگمان]عادت داشتیم که آن را به turn کوچکی که مادرم از آن خانه بزرگ برای کلبه کوچکی که عمه Stephia و یک خدمتکار پیر به سن و سال خود اختصاص داده بود، ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All regions and departments should timely circularize the difficulties and problems they have met in the implementation to the Ministry of Commerce and other relevant departments.
[ترجمه گوگل]تمامی مناطق و ادارات باید مشکلات و مشکلاتی را که در اجرا با آن مواجه شده اند به موقع به وزارت تجارت و سایر ادارات مربوطه ابلاغ کنند
[ترجمه ترگمان]همه مناطق و بخش ها باید به موقع مشکلات و مشکلاتی را که در اجرای وزارت بازرگانی و دیگر بخش های مربوطه به آن ها برخورده اند، به موقع حل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Today, parcels of cup fibers circularize calls on laser beams of light.
[ترجمه گوگل]امروزه، بسته‌های الیاف فنجانی، تماس‌ها را بر روی پرتوهای لیزری نور دایره می‌کنند
[ترجمه ترگمان]امروزه بسته ها با الیاف شیشه ای نور لیزری را به نور لیزری فرا می خوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As your trapezius skin drops, lift the top of your chest and "circularize your armpit chest" more.
[ترجمه گوگل]همانطور که پوست ذوزنقه شما پایین می آید، بالای سینه خود را بلند کرده و سینه زیر بغل خود را بیشتر دایره کنید
[ترجمه ترگمان]همان طور که پوست ذوزنقه ای تان افت می کند، قسمت بالای سینه خود را بلند کنید و سینه خود را بیشتر باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The "circularize the armpit chest" action also incorporates taking the shoulder blades forward into chest.
[ترجمه گوگل]عمل "دایره کردن قفسه سینه زیر بغل" همچنین شامل بردن تیغه های شانه به سمت جلو به داخل سینه است
[ترجمه ترگمان]فشار زیر بغل همچنین شامل برداشتن تیغه های شانه به جلو به سمت سینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One direction given in Iyengar parlance to help establish the proper movement in the chest is to "Circularize the armpit chest. "
[ترجمه گوگل]یکی از جهت‌هایی که در اصطلاح آیینگار برای کمک به ایجاد حرکت مناسب در قفسه سینه داده می‌شود، «دور کردن قفسه سینه زیر بغل» است
[ترجمه ترگمان]یک جهت که به زبان iyengar برای کمک به ایجاد حرکت مناسب در سینه به کار می رود عبارت است از \" زیر بغل کردن قفسه سینه \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When they arrive at apogee, they must bum again to circularize their path.
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها به اوج می رسند، آنها باید دوباره دست و پا بزنند تا مسیر خود را دایره ای کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی به اوج برسند باید دوباره به راه خود ادامه دهند تا راهشان را باز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The maritime administrative institution shall, after receipt of the report, timely circularize the abovementioned information to the port administrative department at the locality of the port.
[ترجمه گوگل]مؤسسه اداری دریانوردی موظف است پس از دریافت گزارش، اطلاعات فوق را به موقع به اداره امور بندری در محل بندر ابلاغ کند
[ترجمه ترگمان]موسسه اجرایی دریایی پس از دریافت گزارش به موقع اطلاعات فوق را به بخش اداری بندر در محل بندر ارسال می نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] مستدیر کردن، مدور کردن

انگلیسی به انگلیسی

• distribute circulars or leaflets; cause to become greatly known (also circularise)

پیشنهاد کاربران

بپرس