ارزان

/~arzAn/

    cheap
    competitive
    cut-rate
    economy
    inexpensive
    steal
    dirt-cheap
    popular

فارسی به انگلیسی

ارزان تر از معمول
offseason

ارزان تر فروختن
undercut

ارزان شدن
cheapen

ارزان و پر نمایش
brassy

ارزان و کثیف
grotty

ارزان کردن
cheapen, reduce, to make cheap, to cheapen

مترادف ها

brummagem (صفت)
پست، بی ارزش، کم ارزش، ارزان

cheap (صفت)
پست، کم ارزش، ارزان

inexpensive (صفت)
ارزان، صرفه جو، کم خرج

gimcrack (صفت)
ارزان، چیز کم بها، قشنگ و بی مصرف، نخود هراش

jitney (صفت)
ارزان

cut-rate (صفت)
ارزان

hand-me-down (صفت)
ارزان

پیشنهاد کاربران

واژه ارزان کاملا پارسی است در ترکی می شود اوجوز درعربی می شود غیر مکلف این واژه ارزان صد درصد پارسی است.
عالی مخصوصن اینکه تلفظ هم داره
جالبه بدونین ریشه ی این کلمه ارزیدن و ارزش داشتنه. پربها بودن معنی اصلیشه ولی در حالت عامیانه بهچیز کم ارزش و کم قیمت اطلاق میشه
کبوترقیمت . [ک َ ت َ م َ ] ( ص مرکب ) ارزان قیمت . کم بها : من کبوترقیمتم بر پای دارم سر بهاآنقدر زری که سوی آشیان آورده ام . خاقانی .
اننرتخت
Opposite of expensive.
ارزان
Inexpensive

بپرس