ارسطو

/~arastu/

    aristotle

مترادف ها

aristotle (اسم)
ارسطو، ارسطاطالیس

پیشنهاد کاربران

ارسطو یک نام ترکی است و از ترکی وارد یونانی شده است. خود ارسطو نیز از خون قبایل ترک بوده است.
ارسطو نام شخص یونانی ، از شخص ۲۰ هجری قمری سال ۸۴۵هست.
ارسطو در یونانی φαξ نام دارد. اسم ارسطو در سال
۱۳هجری شمسی سال ۳۹۰ تشکیل شده است که در لغت های یونانی
کاربرد دارد . این اسم توسط یونانی ها تشکیل شده است .
...
[مشاهده متن کامل]

کشور های دیگر که از این اسم استفاده می کنند
ایران، روسیه، آمریکا، قبرس، ترکیه، استرالیا، هندوستان، ژاپن، صربستان
یونانی ( φαξ ) عربی ( وفاة )

اسم یونانی ، اسم پسر هستش، معنی اسم ارسطو فیلسوف نام داره
مردمان یونانی این اسم رو زیاد استفاده می کنند همچنین کشور های
ایران، دانمارک، روسیه، استرالیا، آمریکا
اسم خودمم ارسطو هستش
اگه هر کس می خواد اسمی برای بچش بزارم این اسم ( ارسطو ) رو بهشون پیشنهاد می کنم😊
Aristotle یا بطور مجزا Aris - to - tle یک واژه ترکیبی است که از سه کلمه ساخته شده است، یکی به زبان یونانی و دو تا به زبان فارسی. to یا تو در زبان فارسی دو معنا دارد یکی ضمیر دوم شخص مفرد و دیگری به معنای
...
[مشاهده متن کامل]
داخل یا درون و یا در میان. tle یا تله به معنای دام میباشد. و سرانجام Aris یک نام است به زبان یونانی. لذا بطور کل این واژه ترکیبی در اصل یک جمله یا یک عبارت بوده و به دو معنای زیر می باشد: اول خطابی : ای آریس تو تله یا دام هستی و دومی اخباری : آریس توی دام افتاده است.

این واژه دراصل یونانى ست و معربِ اَریسْتوتِلیس Aristotelis یا اَریستوتل Aristotleیا ارستو Arastu است شایسته ایرانیان نیست که واژگان یونانى - رومى یا هندى را معرب و از غربال تازیان بیان کنند اگر واژه ى یونانى باید در پارسى به کار رود شایسته است به شیوه
...
[مشاهده متن کامل]

و منش ایرانیان و زبان پارسى باشد و نه تازى! ایرانیان در بیان پ ژ گ چ ناتوان نیستند و این واج ها برعکس تازیان جزو گوشت و خون زبان شکرریزشان هست و هیچ گاه ت را به ط بدل نمى کنند، و بیشتر این نام ها و واژگان پیش از ورود تازیان نیز در ایران شناخته شده بوده و به
کار مى رفته است ، بنابراین درست است که بگوییم و بنویسیم : اَرَستو Arastu ( نه ارسطوx ) پیساگوراس Pisagoras ( نه فیثاغورثx ) - - - - - - - - - - - اِکلیدِس Eklides ( نه اقلیدسx ) سُکرات Sokrat ( نه سقراطx ) پُکرات Pokrat ( نه بقراطx ) آرتیمیس Artimis ( نه ارطاماسیاx ) اَنگلیون اِنگیل
Engil - Angelion ( انجیلx ) اُرگانونOrganon ( نه ارغنونx ) اتلس Atlas ( نه اطلسx ) اَپیون Apion ( نه افیونx ) اَکاکیا Akakia ( نه اقاقیاx ) اِکْلیم Eklim ( نه اقلیمx ) اُکیانوس Ocianus ( نه اقیانوسx ) پَتلموشPatalmush ( پهلوى ) یا پتلمیوس Patlamius ( نه بطلمیوسx ) کُنستانتینوپول
Konstantinopol ( نه قسطنطنیهx ) کِیسَر Keysar ( پهلوى: این واژه پارسى ست ) نه قیصرx فِرون Feron ( نه فرعونx ) آندیوک Andivak ( پهلوى ) یا اَنتاکیاAntakia ( نام شهرى باستانى در روم شرقى ) ( نه انطاکیهx )

بپرس