ترس کردن

لغت نامه دهخدا

ترس کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بیم کردن. وحشت کردن :
نه خوفی از اثر آه خسته ای خوردی
نه ترسی از گذر اشک سایلی کردی.
عماد فقیه ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

بیم کردن وحشت کردن .

واژه نامه بختیاریکا

( ترس کِردِن (بردِن) ) ترسیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس