ترکانی

لغت نامه دهخدا

ترکانی. [ ت ُ ] ( ص نسبی ) پاپوشی را گویند از جنس فرجی که زنان ترک پوشند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ رشیدی ) ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
چون رفت خبر سوی ملکشاه
حالی ز طرب کفن ببخشید
ترکان بموافقت درآمد
ترکانی و پیرهن ببخشید.
شرف شفروه ( از انجمن آرا ).

ترکانی. [ ت ُ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهاباد شهرستان بیرجند که در 30 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند قرار دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از دهستان شهاباد شهرستان بیرجند که در ۳٠ هزار گزی جنوب خاوری بیرجند قرار دارد .

پیشنهاد کاربران

بپرس