تسخی

لغت نامه دهخدا

تسخی. [ ت َ س َ خ ْ خی ] ( ع مص ) تکلف کردن در سخاوت. ( تاج المصادر بیهقی ). سخاوت کردن. ( زوزنی ). به تکلف جوانمردی کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

تسخی ٔ. [ ت َ ءْ ] ( ع مص ) تسخئة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به تسخئة شود.

فرهنگ فارسی

تسخئه .

پیشنهاد کاربران

بپرس