تشاوش

لغت نامه دهخدا

تشاوش. [ ت َ وُ ] ( ع مص ) درآمیخته شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اختلاط قوم. ( از متن اللغة ). تهاوش. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). صاغانی گوید: که تشاوش مانند تشوش است و ابومنصور گوید آنرا در عرب اصلی نیست و از کلام مولدین است و اصل آن تهویش است بمعنی تخلیط و جوهری گوید تشویش تخلیط است.( از اقرب الموارد ). و رجوع به تهاوش و تشویش شود.

فرهنگ فارسی

در آمیخته شدن تهاوش

پیشنهاد کاربران

بپرس