تشاکل

لغت نامه دهخدا

تشاکل. [ ت َ ک ُ ] ( ع مص ) با یکدیگر مانیدن. ( زوزنی ). بهم مانیدن. ( دهار ). مشابه شدن. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ). بهمدیگر مانند شدن. ( آنندراج ) ( از متن اللغة ). تماثل. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || موافقت کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). توافق. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

فرهنگ فارسی

۱-( مصدر ) مانند هم شدن بهم مانستن هم شکل گشتن . ۲-( سم ) همانندی .

فرهنگ معین

(تَ کُ ) [ ع . ] (مص ل . ) مانند هم شدن .

فرهنگ عمید

هم شکل شدن، مانند هم شدن.

پیشنهاد کاربران

بپرس