تشطیر
لغت نامه دهخدا
تدبیر معتصم باﷲ منتقم
ﷲ مرتغب فی اﷲ مرتقب.
مرتغب یعنی راغب در آنچه وسیله نزدیکی برضای حق باشد و مرتقب یعنی انتظاردارنده ثواب یا بیمناک از عقاب حق که در سجع اول مسجع میمی و در ثانی مسجع بایی آورده. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. (اسم مصدر ) [قدیمی] دو نیمه کردن، دو قسمت کردن چیزی.
۳. (اسم مصدر ) [قدیمی] مالی را با کسی دو نیمه کردن.
دانشنامه آزاد فارسی
تَشطیر
(در لغت به معنی نصف کردن) در اصطلاح بدیع، دو نیمه کردن هر مصرع و در پایان هر نیمه، قافیه ای گذاشتن. مثل: نه هم زبانی، که تا زمانی/بر او شمارم، غمی که دارم/نه نیک خواهی، که گاه گاهی/ز من بپرسد، غم که داری (محتشم کاشانی)
(در لغت به معنی نصف کردن) در اصطلاح بدیع، دو نیمه کردن هر مصرع و در پایان هر نیمه، قافیه ای گذاشتن. مثل: نه هم زبانی، که تا زمانی/بر او شمارم، غمی که دارم/نه نیک خواهی، که گاه گاهی/ز من بپرسد، غم که داری (محتشم کاشانی)
wikijoo: تشطیر
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید