تطبیع

لغت نامه دهخدا

تطبیع. [ ت َ ] ( ع مص ) پر کردن مشک و جز آن. ( تاج المصادر بیهقی ). پر کردن مشک و دلو را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پر کردن دلو. ( از اقرب الموارد ). || پلید گردانیدن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نجس کردن ظرف را. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

پر کردن مشک و دلو را

پیشنهاد کاربران

طبیعی سازی
Naturalisation
عادی سازی
عادی سازی
بازگشت به خویشتن با معادل دقیق انگلیسی naturalize

بپرس