تطریه

لغت نامه دهخدا

( تطریة ) تطریة. [ ت َی َ ] ( ع مص ) تازه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار )( مجمل اللغة ). تر و تازه کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || نم کردن جامه را. ( صراح ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || بگشادن بوی خوش را و آمیختن به چیز دیگر تا معطر گرداند آن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و چنین است طری الطعام. وطری الغسلة؛ پروردن دست شستنی را به بوی خوش و همچنین است طری العود؛ ای رباه ُ بالطیب لیتبخر به. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به تطرئة شود.

فرهنگ فارسی

تازه کردن نم کردن جامه را

پیشنهاد کاربران

بپرس