تعقر

لغت نامه دهخدا

تعقر. [ ت َ ع َق ْ ق ُ] ( ع مص ) پیوسته باریدن باران. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || مکتنز شدن پیه شتر ماده در همه اندام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اکتناز پیه در همه اندام ناقه. ( از اقرب الموارد ). || دراز گردیدن گیاه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

پیوسته باریدن باران

پیشنهاد کاربران

بپرس