تعویض

/ta~viz/

مترادف تعویض: تاخت، تبادل، تبدل، تبدیل، تغییر، دگش، عوض، مبدل، معاوضه، عوض کردن، بدل کردن، پناه جستن

برابر پارسی: جابجایی، جابه جایی، جایگزینی

معنی انگلیسی:
alteration, change, relief, replacement

لغت نامه دهخدا

تعویض. [ ت َع ْ ] ( ع مص ) عوض دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). عوض کردن. ( آنندراج ). بدل دادن. ( از اقرب الموارد ): عوضته ُ من هبته خیراً. ( اقرب الموارد ) : و احسن امیرالمؤمنین انتقاله الی دارالقرار لعلمه بتعویض اﷲ... ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 300 ).

فرهنگ فارسی

عوض کردن، عوض دادن
( مصدر ) عوض کردن بدل کردن عوض دادن . جمع : تعویضات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) بدل کردن ، عوض کردن . ، ~روغنی جایی که روغن موتور، فیلتر هوا و مانند آن را در ماشین عوض می کنند.

فرهنگ عمید

۱. عوض کردن.
۲. عوض دادن.

واژه نامه بختیاریکا

آلش دگاش؛ آلِشت؛ دهشت؛ عوض بِدَل؛ آلشت

دانشنامه عمومی

تعویض (شطرنج). تعویض ( انگلیسی: Exchange ) در شطرنج، حرکتی است که در آن با زدن یک مهره حریف، یک مهره خودی از دست می رود. [ ۱] همه مهره ها به استثناء مهره شاه می توانند، به ابتکار یکی از حریفان، مورد تعویض قرار گیرند. در عمل تعویض مهره ها در طی یک سری حرکات زنجیره ای صورت می گیرد و معمولاً چند مهره یکسان یا دارای ارزش متقابل برابر، تعویض می شوند. البته همه مهره ها و از جمله مهره شاه نیز می توانند در این حرکات، نقش داشته و حلقه ای از زنجیره تعویض را تشکیل دهند. برای مثال:اسب در مقابل اسب یا فیل؛ یا اسب و دو پیاده، در مقابل یک رخ، تعویض می شوند. اهداف بازیگران از تعویض مهره های هم ارزش، مختلف است. اما در همه حال، باعث خالی شدن صفحه و ساده شدن بازی می شود. معمولاً تعویض متوالی مهره های هم ارزش، به ابتکار یکی از حریفان، برای تسریع مرحله گذر به آخر بازی انجام می شود تا از برتری های مادی و آرایشی یا مهارت های خاص خود یا ضعف حریف در بازی پایانی استفاده کند. بابی فیشر از جمله استادانی بود که با پیش بینی صحنه ای از آخر بازی، اقدام به تعویض پا به پای مهره های خود با حریف می کرد، به گونه ای که به ادعای یوری بالاشوف، هرگز یک سوار بد خودی در میدان نداشت. [ ۲] در نمودارهای بالا در سمت چپ، شاهد صحنه ای هستیم که در آن، سیاه با قرار دادن رخ خود درمقابل کیش رخ سفید، عملاً سفید را مجبور به تعویض رخ ها می کند. به این ترتیب هر چند ارزش مادی مهره های تعویض شده کاملاً برابر است، اما سفید به کلی امکان پیروزی را از دست می دهد و سیاه ظرفیت پیروزی خود را با تکیه به تنها پیاده باقی ماندهٔ خود حفظ می کند. [ ۳]
عکس تعویض (شطرنج)عکس تعویض (شطرنج)

تعویض (فوتبال). در فوتبال، بازیکن تعویضی به بازیکنی گفته می شود که در طی یک مسابقه در ازای یک بازیکن موجود به زمین می آید. تعویض ها معمولاً برای جایگزینی بازیکنی انجام می شود که خسته یا مصدوم شده است، یا عملکرد ضعیفی دارد یا به دلایل تاکتیکی ( مانند آوردن مهاجم به جای مدافع ) . بازیکنی که در طول یک مسابقه تعویض شده است، در بازی هایی که تحت قوانین استاندارد هیئت بین المللی فوتبال برگزار می شود، دیگر در بازی شرکت نمی کند.
تعویض ها به طور رسمی در سال ۱۹۵۸ به قوانین بازی اضافه شدند. قبل از این، اکثر بازی ها بدون هیچ تعویضی انجام می شدند، به استثنای مواردی که در آن بازیکنان آسیب دیدگی شدید پیدا می کردند یا اینکه به موقع به مسابقات نمی رسیدند.
تعداد بازیکنان تعویضی با گذشت زمان و همچنین تعداد بازیکنان ذخیره روی نیمکت افزایش یافته است. معمول است که بازی ها حداکثر ۳ تعویض داشته باشند، در برخی مسابقات امکان یک تعویض اضافی در زمانی که بازی به وقت اضافه رفت وجود دارد. در طول همه گیری کووید - ۱۹ بسیاری از رقابت ها به ۵ تعویض با حداکثر ۳ پنجره تعویض در هر نیمه و همچنین بین دونیمه تغییر کردند. همچنین آزمایش هایی برای تعویض اضافی فراتر از محدودیت هایی که بازی تحت آن انجام می شود وجود داشته است تا به طور خاص برای بازیکنانی که ضربه مغزی شده است استفاده شود. [ ۱] [ ۲] [ ۳] [ ۴] [ ۵] [ ۶]
تیم ها بازیکن تعویضی را از میان مجموعه ای از بازیکنان ذخیره از پیش انتخاب شده انتخاب می کنند، این بازیکنان معمولاً در منطقه فنی در کنار مربیان می نشینند و به اصطلاح گفته می شود که «روی نیمکت» هستند. وقتی بازیکن تعویضی وارد زمین بازی می شود، گفته می شود که او به زمین آمده یا آورده شده است، در حالی که بازیکنی که او را تعویض کرده اند در حال بیرون آمدن است، یا بیرون آورده یا تعویض می شود. این مجموعه از بازیکنان ذخیره نیز در بیشتر مسابقات به طور پیوسته افزایش یافته است، جایی که آنها اکنون اجازه ۵، ۷ یا ۹ ذخیره را می دهند، در حالی که در مسابقات بین المللی معمول است که هر بازیکنی که در تیم انتخاب شده و در لیست حضور دارد ( معمولاً ۲۳ بازیکن ) ، اگر محروم نشده باشد واجد شرایط برای انجام یک تعویض است.
بازیکنی که به خاطر حضور مکرر یا بیشتر به خاطر به ثمر رساندن گل های مهم که تحت عنوان بازیکن جانشین به زمین آمده است را اغلب به طور غیررسمی به عنوان «تعویض طلایی» نام می برند.
عکس تعویض (فوتبال)عکس تعویض (فوتبال)عکس تعویض (فوتبال)

تعویض (فیلم ۲۰۱۰). تعویض ( به انگلیسی: The Switch ) نام یک فیلم کمدی محصول سال ۲۰۱۰ کشور آمریکا است. فیلم نامه فیلم بر اساس یک داستان کوتاه با نام باستر ( به انگلیسی: Baster ) نوشته شده است. فیلمبرداری فیلم در مارس ۲۰۰۹ آغاز و تنها یک ماه به طول انجامید. نسخه دی وی دی و بلوری فیلم در ۱۸ ژانویه ۲۰۱۱ در کانادا منتشر شد. فیلم دارای ۱۳ موسیقی متن متفاوت است که از آلبوم های موسیقی متفاوتی جمع آوری شده است.
کَسی ( جنیفر آنیستون ) تصمیم به بچه دار شدن می گیرد. والی ( جیسون بیتمن ) دوست صمیمی کَسی از او می خواهد تا در تصمیمش تجدید نظر کند ولی کَسی بدون توجه به او سعی دارد با استفاده از اسپرم اهدایی از رولاند ( پاتریک ویلسون ) بچه دار شود. در جشن اهدایی، والی در حالی که مست است اسپرم خود را جای گزین می کند و. . .
عکس تعویض (فیلم ۲۰۱۰)

تعویض (فیلم ۲۰۱۱). تعویض ( فرانسوی: Switch ) فیلمی فرانسوی در ژانر اکشن به کارگردانی فردریک شوندورفر است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به اریک کانتونا، ماکسیم روی، و مهدی نبو اشاره کرد.
سوفی طراح مدی است که بیکار است و در مونترال زندگی می کند روزی با یک سایت آشنا می شود که پیشنهاد تعویض خانه برای تعطیلات را ارائه می دهد ولی. . . . .
عکس تعویض (فیلم ۲۰۱۱)

تعویض (فیلم ۲۰۱۶). تعویض ( به انگلیسی: The Swap ) فیلمی تلویزیونی محصول سال ۲۰۱۶ و به کارگردانی جی کاراس است. در این فیلم بازیگرانی همچون پیتون لیست، جاکوب بتراند، لیندا کش، دنی اسمیت ایفای نقش کرده اند.
عکس تعویض (فیلم ۲۰۱۶)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

adjournment (اسم)
تعویض، تعطیل موقتی، احاله به وقت دیگر

substitute (اسم)
تعویض، بدل، عوض، جانشین

replacement (اسم)
تعویض، جایگزینی، جایگیزنی

exchange (اسم)
تعویض، صرافی، معاوضه، بورس، عوض، مبادله، تسعیر، تبادل، اسعار، ردو بدل کننده، ردوبدل ارز، صرافخانه، جای معاملات ارزی و سهامی

substitution (اسم)
تعویض، کفالت، جایگزینی، جانشینی، جانشانی

switch (اسم)
تعویض، ترکه، شلاق، گزینه، کلید برق، سویچ قطع برق وغیره، راه گزین، سویچ برق

shift (اسم)
تعویض، تغییر، تناوب، نوبت، استعداد، تعبیه، ابتکار، حقه، عوض، انتقال، توطئه، تغییر مکان، تغییر جهت، نوبت کار، مبدله، نقشه خائنانه

turnover (اسم)
تعویض، برگشت، انتقال، محصول، برگشتگی، بازده، تغییر و تبدیل، عملکرد، حجم معاملات، قطاب، عایدی فعالیت، واژگون شدگی

quid pro quo (اسم)
تعویض، جبران، عوض، در عوض

refill (اسم)
تعویض، یدکی

substituend (اسم)
تعویض

substituent (اسم)
تعویض، توکیلی

switchover (اسم)
تعویض، دگرگزینی

فارسی به عربی

بدیل , تاجیل , عبوة جدیدة , مفتاح

پیشنهاد کاربران

تعویض کاری است که چیزی را به هر چیز دیگری دگرش دهیم.
پس می توان دگرش، دگرگونی، دگراندن را برابر هایش گرفت.
واژه تعویض
معادل ابجد 1286
تعداد حروف 5
تلفظ ta'viz
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی ta'viz
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
این واژه هند و اروپایی است :
در سانسکریت : अवस् avas
گهولِش= مبادله، معاوضه = گَهولیدن، ورتیدن
جای گزینی= تعویض= الشتن، ورتش، پَریال، ویاب، گورین، الش، ویکر، ویهار، ویپرین
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
...
[مشاهده متن کامل]

نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی.
#آسانیک گری
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها:
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

تَعْویض/ تعویذ: این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. تعویض مصدر ( یا اسم مصدر ) وبه معنای "عوض کردن" است، اما تعویذ اسم است و به دعایی که می نویسند و معمولاً به بازو یا گردن می بندند اطلاق می شود.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۱٠۸. )
گَهولیدن = تعویض کردن، معاوضه کردن
پس
گَهولِش = تعویض، معاوضه
بن مایه: لغت نامه دهخدا
الشتن از ریشه پهلوی، در زبان لری جنوبی نیز معنای تغییر کردن و تعویض شدن را می دهد
" ورتش " از بن ورتیدن ( معاوضه کردن ) .
الش ( alesh ) :هم اکنون در شهرستان فردوس کاربرد دارد
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
ویکر vikr ( سنسکریت )
گورین ( کردی )
پَریال ( سنسکریت: پَرَیایَ )
ویاب ( سنسکریت: ویابهیچارَ )
ویپرین viprin ( سنسکریت: ویپَرینامَنَ )
ویپار ( سنسکریت: ویپاریَیَ )

بپرس