تغریق

لغت نامه دهخدا

تغریق. [ ت َ] ( ع مص ) غرقه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). غرقه گردانیدن.( زوزنی ) ( از اقرب الموارد ). || سخت کشیدن کمان را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). || کشتن ، اصله ان القابلةکانت تغرق المولود فی الماء السلی عالم القحط لیموت ثم جعل کل قتل تغریقاً. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) غرق کردن در آب فرو بردن . جمع : تغریقات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) غرق کردن ، در آب فرو بردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس