تغزغز

لغت نامه دهخدا

تغزغز. [ ت ُ غ ُ غ ُ ] ( اِخ ) ناحیتی بود در آسیای مرکزی میان چین و تبت و خلخ و خرخیز. صاحب حدودالعالم آرد: مشرق او ناحیت چین است و جنوب وی بعضی تبت است و بعضی خلخ و مغرب وی بعضی خرخیز است و شمال وی هم خرخیز است. اندر همه حدود او برود و این ناحیت مهتر ناحیت است از ترک و بیشترین قومی بودند در اصل و ملوک همه ترکستان اندر قدیم از تغزغز بودندی و مردمان جنگی اند و با سلاح بسیار. و ایشان به تابستان و زمستان از جای بجای همی گردند بر گیاخوارها و هواهائی که خوشتر بود و از این ناحیت مشک بسیار خیزد و روباه سیاه و سرخ و ملمع و موی سنجاب و سمور و قاقم و فنک و سبیجه و ختو و غژغاو خیزد. و جایی کم نعمت و خواسته ایشان این آلات است که گفتم و گوسپند و گاو و اسب است و اندر این ناحیت آبها بسیار است و بی عدد و توانگرترین ترکانند و تاتار هم جنسی از تغزغزاند... ( حدودالعالم من المشرق الی المغرب چ دکتر ستوده ص 76 ). و رجوع به همین کتاب ص 77 و 78 و تغرغر و فهرست ابن الندیم و نخبةالدهر دمشقی و مجمل التواریخ و القصص ص 421 شود.

فرهنگ فارسی

قومی ترک ساکن او یغورستان .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تُغُزغُز (از توقز اوغز ترکی به معنای اوغزهای نه گانه)، نام مجموعه ای از قبیله های ترک که در اغلب تاریخ نگاری های مغشوش مسلمانان تا اواخر قرن پنجم با عنوان کلی اویغورها به کار رفته است.
منابع چینی که نخستین بار در سال ۹/۶۳۰، به آن ها اشاره کرده اند، همواره به جای رونویسی این نام، ترجمه آن را به صورت «چیوهسینگ» به کار برده اند که دایر بر دسته بندی قبیله ای یا طایفه ای است. با قاطعیت می توان گفت که اقوام اویغور و توقز اوغز، قومی واحد نبوده اند. اویغورها که خود شامل ده قبیله یا طایفه بودند، یکی از اعضای اصلی اتحادیه های قبیله ای به شمار می رفتند که بخشی از توقز اوغزها را تشکیل می داد و پیش از آن نیز از اعضای تیه ـ لو بودند (تگرگ، به معنای افراد بارکش، قس واژه چینی کائوچو/ کائو ـ چی ــ به معنای «گاریهای بلند»، که کمی پیشتر، در قرن پنجم و ششم لقبی برای اویغورها بوده است).
نام قبایل اویغورها
یک اتحادیه قبیله ای، شامل اوغر های (اوغری شکلی از واژه اوغتر) جلگه های دریای سیاه، در قرن ششم در سرتاسر اوراسیا پراکنده شدند. هشت قبیله دیگر عبارت بودند از: بوقو (ت)، قون/ هون، بایرقو، تونگرا، سیقار، چای ـ پی، آ ـ پو ـ سو و کوـ لون ـ ووکو. کتیبه شماره ۳ N شاین اُسو به اُن (ده) اویغور، توقز اوغزهایی که اویغورخان صد سال بر آن ها حکم راند، اشاره کرده است.
گزارش رشیدالدین از اویغورها
در جامع التواریخ رشیدالدین فضل اللّه، بر اساس گزارش های مکتوب و جامع اویغورها، اطلاعات جالبی درباره تاریخ کهن توقز اوغزها به ثبت رسیده است. قدمت این روایات تاریخی (حوادث)، به دوران پیش از امپراتوری آنان باز می گردد؛ زمانی که اویغور ـ توقز اوغزها در ناحیه رود اورخون ـ سِلِنگه مغولستان، که بعدها قراقروم پایتخت چنگیزیان در آن ساخته شد، زندگی می کردند. به گفته رشیدالدین اُن اویغور و توغز اویغور (چنیناست در متن)، که در امتداد رودخانه های ده گانه ان ارغون (اورخون و شعبات گوناگونش) زندگی می کردند، عبارت بودند از: اییلشلک/ اییشلک، اوتنکر (= اوتیکر، قس هتکو = اوتورقور)، بوقیز، اوزقندر، تولار، تاردار، اِدرْ (ادز آدیز)، اُوچ، تابین، قَملانجو، اُوتیگان (قس واژه کوک تورک (ترکی باستان) اوتوکن، در زبان مغولی اتوگنی به معنای الاهه زمین در عقاید شمنی است). اما این نام ها فقط تا اندازه ای با اسامی شناخته شده طوایف اویغور در منابع چینی و ختنی (یاغلاقار، اوتورقار، کوره بیر، بوقا سیقیر/ بوقسیقیت، آووچاغ، قاسار، هوووسو، یابوتقار، ایاویر (قایامور)) تطابق دارند. به گفته رشیدالدین
شکل گیری حکومت اویغورها
...

پیشنهاد کاربران

تغز غز. ( تُغُزْغُز ) . ( ا. ت. ) نام اتحادیـه ای از طایفه های نه گانـۀ قوم اغـوز. تغز ( تُقّوز = نه ) + غز ( اُغُوز ) ، به معنای نُه اغوز است ( نک‍ ‍: ه‍ د، اغوز؛ کلاوسن، 474 ) . اینان در حدود سدۀ 2ق/8م در شمال سرزمین تورکوها ( گوک ترکها ) در مغولستان می زیستند. اتحادیه های دیگری از طایفه های اغوز در آن دوران به نام اوچ اغوز ( 3 اغوز ) و آلتی اغوز ( 6 اغوز ) و سکیز اغوز ( 8 اغوز ) نیز وجود داشته است ( اُرکون ، I/64, 168, 182, III/61 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

در سنگ نبشته های ترکی از تقوز اغوز چندین بار یاد شده است، از جمله : در سنگ نبشتۀ کول تگین1 ، خاقان تورکوها، سران و مردم اغوز مورد خطاب قرار گرفته اند ( همو، I/22 ) و در جای دیگر از بازقاغان ، سرکردۀ آنان به مثابۀ دشمن یاد شده است ( همو ، I/34 ) و نیز وی آنان را قوم خود دانسته است ( همو ، I/48 ) .
بیگله 2 خاقان دیگر تورکوها از «بیگها و قوم نامی» اغوز یاد کرده ( همو ، I/58 ) ، و آنان را قوم خود خوانده است که به سبب آشفتگی روزگار و نیز حسدورزی ، با وی دشمن شده اند و او 4 بار با آنان جنگیده است ( همو، I/62 ) و نیز از مهاجرت آنان به چین و بازگشتنشان سخن رانده است ( همو ، I/64 ) .
تونیوقوق3 وزیر و کارگزار تورکوها نیز در سنگ نبشتۀ خود از کوشش تقوز اغوزها به بستن پیمان با چینیان در جنوب و ختاییان در شرق ، برضد تورکوها و لشکرکشی خود به سوی آنان، پیش از انعقاد چنان پیمانی سخن گفته است ( همو، I/102 ) ، و در سنگ نبشتۀ دیگری منسوب به یکی از امیران تورکو، تقوز اغوزها دشمن خوانده شده اند ( همو، I/128 ) .
در سنگ نبشتۀ ایهه هوشوتو4، کولی چور رئیس قبیلۀ تاردوش مدعی 7 بار جنگ با تقوز اغوزها شده است ( همو ، I/138 ) . در سنگ نبشتۀ شینه اوسون5 که منسوب به بیگله خاقان اویغور است ، از تقوز اغوزان به عنوان قبیله ای تابع یاد شده ، و در همان سنگ نبشته از دشمنی بیگهای تقوز اغوز سخن رفته است ( همو ، I/164, 172 ) .
با آنکه وجود اتحادیه ای به نام تقوز اغوز در برابر آنچه گفته شد، محرز است ، اما در همۀ منابع اسلامی اعم از عربی و فارسی هر جا که از تغزغز سخن به میان آمده ، منظور قوم اویغور بوده است که در سدۀ 3ق/9م تورکوها را برکنار کردند و خود قدرت را بر دست گرفتند ( نک‍ ‍ : ه‍ د، اویغور ) .
مآخذ:
Clauson, G. , An Etymological Dictionary of Pre - Thirteenth - Century Turkish, Oxford, 1972; Orkun, H. N. , Eski Türk yazıtları, Ankara, 1986.
مصطفى موسوی

بپرس