تفنین

لغت نامه دهخدا

تفنین. [ ت َ ] ( ع مص ) گوناگون کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). نوع نوع کردن.( زوزنی ). گونه گونه ساختن مردم را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || درآمیختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) آمیختن چیزی را به چیزی. ( از اقرب الموارد ). || کهنه شدن جامه بی دریدگی. || بافتن جامه را جایی تنگ و جایی سطبر. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || تلون رای داشتن و ناپایدار بودن بر رایی واحد. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) خطوط جامه : و ثوب ٌ فیه تفنین ؛ یعنی جامه ای که در آن خطها از غیر جنس اوست. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

گوناگون کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس