تفکن

لغت نامه دهخدا

تفکن. [ ت َ ف َک ْ ک ُ ] ( ع مص ) به شگفت آمدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تعجب. ( اقرب الموارد ). || اندیشیدن و پشیمان شدن و دریغ خوردن و اندوهگین شدن بر گذشته ، به گمان حصول آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ): بقی قومه ُ یتفکنون ، و قیل تندم. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

به شگفت آمدن

پیشنهاد کاربران

بپرس