تقارع

لغت نامه دهخدا

تقارع. [ ت َ رُ ] ( ع مص ) بهم بر ( باهم ) قرعه زدن. ( زوزنی ) ( مجمل اللغة ). میان همدیگر قرعه زدن ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || باهم شمشیر زدن. ( زوزنی ). نیزه زدن به یکدیگر. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بهم بر قرعه زدن

پیشنهاد کاربران

بپرس