تقلیس

لغت نامه دهخدا

تقلیس. [ ت َ ] ( ع مص ) دف زدن و سرود کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دف زدن و خوشخوانی کردن. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || استقبال کردن ملوک و ولاة را به انواع لهو و لعب بوقت قدوم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || نهادن مرد هر دو دست خود بر سینه و فروتنی نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || قلنسوة پوشانیدن کسی را. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

دف زدن و سرود کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس