تنگنا

/tangnA/

مترادف تنگنا: جای تنگ، قبر، لحد، گور، گرفتاری، محظور، مضیقه، بن بست، تنگ راه ، تضییق، تنگی، ضیق، محدودیت ، سختی، فشار

متضاد تنگنا: فراخنا، مخمصه

معنی انگلیسی:
bottleneck, corners, dilemma, double bind, hardship, jam, limit, pinch, predicament, pressure, restriction, strait, straitjacket, stranglehold

لغت نامه دهخدا

تنگنا. [ ت َ ] ( اِ مرکب ) تنگنای. تنگی. ( برهان ). ضیق و تنگی. ( ناظم الاطباء )( فرهنگ فارسی معین ). تنگی هر چیزی. ( شرفنامه منیری ). از: تنگ + نا ( پسوند، همچون فراخنا و درازنا ). ( از حاشیه برهان چ معین ). || جای تنگ. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). تنگجای. ( از شرفنامه منیری ). جای تنگ. مضیقه. ( فرهنگ فارسی معین ). به ضد فراخنا. جای تنگ. ( انجمن آرا ). مطلق جای تنگ. ( غیاث اللغات ). حق آنست که بمعنی مطلق جای تنگ است چنانکه از مواقع استعمال همین معلوم می شود. ( از آنندراج ) :
ز تنگنای قناعت قدم منه بیرون
که مرغ در قفس ایمن بود ز چنگل باز.
عمعق.
خو کرده به تنگنای شروان
با تنگی آب و نان مادر.
خاقانی.
خاقانیا غریبم در تنگنای شروان
دارم هزار انده ، انده بری ندارم.
خاقانی.
برگذر زین تنگنای ظلمت اینک روشنی
درگذر زین خشکسال آفت اینک مرحبا.
خاقانی.
صبح امید مرا به تاختن هجر
برده و در تنگنای شام شکسته.
خاقانی.
ازسموم قهرت اندر تنگنای معرکه
چون عرق بیرون تراود مغز خصم از استخوان.
ظهیر فاریابی ( از آنندراج ).
وجوه امرای لشکر از اقامت رسم تعزیت و قیام به مهم تجهیز او به مدافعت ایشان پرداختند و برفور از تنگنای شهر به فضای صحرا انداختند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 103 ).
خسرو پیلتن بنام خدای
کی در این تنگنای گیرد جای ؟
نظامی.
شه دگرباره در گرفتن گور
شد در آن غار تنگنای به زور.
نظامی.
علم بفکن که عالم تنگنایست
عنان درکش که مرکب لنگ پایست.
نظامی.
ارسطو کجا تا به فرهنگ و رای
برونم جهاند از این تنگنای ؟
نظامی.
گدایی شنیدم که در تنگنای
نهادش عمر پای بر پشت پای.
( بوستان ).
بخاطرم غزلی سوزناک می گذرد
زبانه می زند از تنگنای دل به زبان.
سعدی.
دور از هوای نفس که ممکن نمی شود
در تنگنای صحبت دشمن مجال دوست.
سعدی.
خون خوری در چارمیخ تنگنا
در میان حبس و انجاس و عنا.
( مثنوی چ خاور ص 139 ).
|| سختی و فشار. ( فرهنگ فارسی معین ). سختی و دشواری. ( ناظم الاطباء ). محل زحمت و رنج. ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). کار دشوار و پیچیده : و این تنگنایی باشد که طبیب را متحیرکند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

جای تنگ، کوچه تنگ، راه تنگ، سختی، فشار، تنگی
( اسم ) ۱ - تنگی ضیق . ۲ - جای تنگ مضیقه.۳ - سختی فشار . ۴ - در. کوه . ۵ - راه میان دو کوه . ۶ - قبر لحد . ۷ - دنیا . ۸ - قالب آدمی .
تنگنای . تنگی

فرهنگ معین

(تَ ) (اِمر. ) ۱ - تنگی ، ضیق . ۲ - جای تنگ .

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] سختی.
۲. [مجاز] فشار: خون خوری در چارمیخ تنگنا / در میان حبس و انجاس و عنا (مولوی: ۳۳۹ ).
۳. [قدیمی] راه تنگ.
۴. [قدیمی] تنگی: در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب / یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود (حافظ: ۴۵۸ ).
۵. [قدیمی] جای تنگ.
۶. [قدیمی] کوچۀ تنگ.

واژه نامه بختیاریکا

تنگ؛ تَنگِلایی؛ لاوار

دانشنامه عمومی

تنگنا (فیلم ۲۰۱۵). محاصره یا تنگنا ( انگلیسی: Gridlocked ) یک فیلم اکشن و دلهره آور کانادایی محصول سال ۲۰۱۵ به کارگردانی آلن اونگار با بازی دامینیک پرسل و تریش استراتوس است. این فیلم توسط نتفلیکس خریداری شد و در ۱۴ جولای ۲۰۱۶ در سراسر جهان در دسترس قرار گرفت. [ ۱]
رئیس سابق گروه ضربت به همراه یک بازیگر مشهور سینما، باید جلوی حمله عده ای مزدور به مرکز آموزش پلیس را بگیرند. اما…
فیلمبرداری اصلی فیلم در ۷ ژوئیه ۲۰۱۴ در تورنتو، آغاز شد و به مدت پنج هفته به طول انجامید. [ ۲] در ابتدا قرار بود نقش اصلی را کوبا گودینگ جونیور بازی کند، اما پرسل جایگزین او شد. اکثر فیلمبرداری در یک کارخانه بسته بندی گوشت متروکه انجام شد که تهیه کنندگان آن را در طول مدت فیلمبرداری به استودیو تبدیل کردند. این فیلم رکورد بیشترین گلوله شلیک شده روی پرده در یک فیلم کانادایی را به نام خود ثبت کرد.
عکس تنگنا (فیلم ۲۰۱۵)

تنگنا (نمایش نامه). تنگنا نام یک نمایش نامه اثر محمود دولت آبادی می باشد. نگارش این نمایش نامه به سال ۱۳۴۷ و انتشار آن در سال ۱۳۴۹ می باشد.
عکس تنگنا (نمایش نامه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

تَنگنا
فیلمی ساختۀ امیر نادری در ۱۳۵۲ش. فیلم داستان یک ضدقهرمان است، با همان مایه های مورد علاقۀ نادری مانند تنهایی، سرگردانی، ناامیدی، زجر، جیب های خالی؛ داستان جوانِ آس وپاس و ولگردی به نامِ علی خوش دست و دوستان و دشمنانش که آن قدر اعتبار نداشتند که بتوانند با تهیۀ اندکی پول خود را از وضع نکبت بارشان نجات بدهند. تنگنا فیلمی اجتماعی بود که با ماجرای تلخ و سیاهی که روایت می کرد با استقبال تماشاگران مواجه نشد.

مترادف ها

fix (اسم)
تنگنا، گیر، حیص و بیص، افیون

bottleneck (اسم)
تنگنا، تنگراه، تنگه، راه خیلی باریک

pinch (اسم)
تنگنا، مضیقه، اندک، نیشگون، موقعیت باریک، جآنشین

impasse (اسم)
تنگنا، گیر، کوچه بن بست، وضع بغرنج و دشوار، حالتی که از ان رهایی نباشد

warpath (اسم)
تنگنا، مسیر جنگی

strait (اسم)
باب، تنگنا، تنگه، تنگ، بغاز

jaw (اسم)
گیره، تنگنا، وراجی، فک، ارواره، دم گیره

cul-de-sac (اسم)
تنگنا، کوچه بن بست

hairbreadth (اسم)
تنگنا، فاصله خیلی کم

فارسی به عربی

عنق الزجاجة , فک , قرصة , مازق , مضیق

پیشنهاد کاربران

در تنگنا بودن به معنای در آمپاس بودن هم میشه
راه بی پس و پیش
خنس ، خنس و فنس

بپرس