ترسا شدن

لغت نامه دهخدا

ترسا شدن. [ ت َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) نصرانی شدن. به دین مسیح درآمدن. تنصر : چون بهرام بن هرمز به پادشاهی بنشست همه عمال هرمز را بجای گذاشت و نعمان بن منذر را بملک عرب دست بازداشت و نعمان ترسا شده بود. ( ترجمه طبری بلعمی ).
وگر پوشم این نامداران همه
بگویند کاین شهریار رمه
نگر کز پی چیز ترسا شده ست
که اندر میان چلیپا شده ست.
فردوسی.
دگر گفت کاین شهریار جهان
همانا که ترسا شد اندر نهان.
فردوسی.
مباداکسی از نیاکان خویش
گزیده نیاکان و پاکان خویش
گذارم به دین مسیحا شوم
نگیرم بخوان باز و ترسا شوم.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

نصرانی شدن . بدین مسیح در آمدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس