تسطیع

لغت نامه دهخدا

تسطیع. [ ت َ ] ( ع مص ) داغ کردن گردن شتر را در درازی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || ساطع کردن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). رجوع به سَطع و سطوع شود.

فرهنگ فارسی

داغ کردن گردن شتر را در درازی ساطع کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس