تسعد

لغت نامه دهخدا

تسعد. [ ت َ س َع ْ ع ُ ] ( ع مص ) گیاه سعدان جستن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از المنجد ). || ضد تشؤم. ( المنجد ). و رجوع به تشؤم شود.

فرهنگ فارسی

گیاه سعدان جستن ضد تشوم

پیشنهاد کاربران

بپرس