تشبک

لغت نامه دهخدا

تشبک. [ ت َ ش َب ْ ب ُ ] ( ع مص ) بیکدیگر درآمدن چیزی و درآویختن از چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). در همدیگر کردن انگشتان و چیزهای طولانی در یکدیگر درآوردن. ( غیاث اللغات ). مطاوعةشبک ؛ درآویخته شدن و درآمدن بعض چیزی در بعض دیگر. ( از اقرب الموارد ). اشتباک و اختلاط؛ داخل شدن بعض چیزی در بعض دیگر. ( از المنجد ). || درهم شدن کارها. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اختلاط و تداخل و التباس امور. ( از اقرب الموارد ). التباس سخن و کارها. ( از المنجد ). اختلاط. ( از متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

بیکدیگر در آمدن چیزی و در آویختن از چیزی در همدیگر کردن انگشتان

پیشنهاد کاربران

ارتباک ( درهم شدن کارها / امور )
ارتباک ( در هم شدن امور/کارها )

بپرس