تظلیل


مترادف تظلیل: سایه افکنی، سایه افکندن، سایبان سازی

لغت نامه دهخدا

تظلیل. [ ت َ ] ( ع مص ) سایه وان کردن و در سایه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از زوزنی ). سایبان کردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). سایه انداختن و سایه داری. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). پوشاندن و در سایه افکندن. ( از اقرب الموارد ). || ترسانیدن به تازیانه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

( مصدر )۱-سایه افکندندر سایه قرار دادن. ۲ - سایبان ساختن .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص ل . ) سایه افکندن ، سایبان درست کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس