تعاکس

لغت نامه دهخدا

تعاکس. [ ت َ ک ُ ] ( ع مص ) نزد محاسبان مترادف با معنی عکس است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به عکس شود.

فرهنگ فارسی

نزد محاسبان مترادف با معنی عکس است

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تعاکس یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای نسبت میان هر قضیه ای با عکس آن است.
«عکس» عبارت است از: تبدیل دو طرف قضیه با بقای کیف (سلب و ایجاب) و صدق. «تعاکس»، نسبت ما بین هر قضیه ای با عکس آن است.در منطق مقارن آمده است: «از جمله موارد عموم مطلق در قضایا، نسبت ما بین هر قضیه ای با عکس آن (چه عکس مستوی و چه عکس نقیض) است، چه اینکه عکس هر قضیه ای -به خودی خود- اعم از خود آن می باشد؛ یعنی هر جا اصل قضیه صادق آید، عکس آن نیز صادق است، لکن در پاره ای موارد عکس صدق می کند بدون اینکه اصل صدق کند و از این رو گفته اند: عکس، لازمه اعم اصل قضیه است؛ برای مثال قضیه «هر حیوانی انسان است» کاذب است، اما عکس مستوی آن یعنی «بعضی از انسان ها حیوان اند» صادق است». در منطق التلویحات در بحث جهات قضایا، تعاکس را در معنای برقراری نسبت لزوم از هر دو طرف بین دو قضیه استعمال کرده و گفته است: نسبت تناقض میان موجهات در برخی مصادیق به نحو لزوم (از یک طرف) و در پاره ای دیگر به نحو تعاکس (لزوم از هر دو طرف و تلازم طرفینی) است.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • گرامی، محمدعلی، منطق مقارن. • شهاب الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات.

پیشنهاد کاربران

بپرس