تعینات

لغت نامه دهخدا

تعینات. [ ت َ ع َی ْ ی ُ ] ( اِ ) چیزهای مخصوص و حصه ها و بهره ها. || حق خدمت و حق زحمت و خدمت و منصب. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( مصدر اسم ) جمع تعین

پیشنهاد کاربران

سلیم
تعینات: واژه ای اربی وجمع تعین ست که در یک برابری اش در فارسی بزرگتر می باشد.

بپرس