تغرب

لغت نامه دهخدا

تغرب. [ ت َ غ َرْ رُ ] ( ع مص ) از سوی غرب آمدن. || دوری گزیدن. و دور رفتن و جدا شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || به غربت شدن. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ فارسی

از سوی غرب آمدن

فرهنگ معین

(تَ غَ رُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) از وطن دور شدن ، غربت گزیدن .

فرهنگ عمید

۱. دوری گزیدن، دور رفتن.
۲. از وطن دور شدن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تَغْرُبُ: غروب می کند
ریشه کلمه:
غرب (۱۹ بار)

پیشنهاد کاربران

بپرس