dentate

/ˈdenteɪt//ˈdenteɪt/

معنی: دندانه دندانه، دندانه دار، مضرس
معانی دیگر: دندان دار (دارای دندان یا پیش آمدگی های دندان سان)، دندانی، مضرس مثل برگ

جمله های نمونه

1. doubly dentate
دارای دو ردیف دندانه

2. European annual with coarsely dentate leaves; widespread in United States and southern Canada.
[ترجمه گوگل]یکساله اروپایی با برگهای درشت دندانه دار؛ در ایالات متحده و جنوب کانادا گسترده است
[ترجمه ترگمان]سالانه اروپایی با برگ های coarsely coarsely، گسترده در ایالات متحده و جنوب کانادا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Result:the number of neural stem cells in dentate gyrus of the mice in HMG was higher than that in PMG(P0. 0.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: تعداد سلول‌های بنیادی عصبی در شکنج دندانه‌دار موش‌ها در HMG بیشتر از PMG بود (P0 0
[ترجمه ترگمان]نتیجه: تعداد سلول های بنیادی عصبی در ناحیه dentate موش ها در HMG بیشتر از آن در PMG (p۰)بود ۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Contact with the epidermal cells of Health dentate processes, and mutual chimera.
[ترجمه گوگل]تماس با سلول‌های اپیدرمی فرآیندهای دندانه‌ای سلامت و کایمرا متقابل
[ترجمه ترگمان]در ارتباط با سلول های epidermal فرایندها، فرایندهای dentate و chimera متقابل تماس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Leaves alternate, petiolate, thinly leathery or papery, margin dentate in apical half, rarely entire, lateral veins 2 or 3 pairs, lowest triplinerved.
[ترجمه گوگل]برگها متناوب، دمبرگ، نازک چرمی یا کاغذی، حاشیه دندانه دار در نیمه رأسی، به ندرت کامل، رگبرگ های جانبی 2 یا 3 جفت، پایین ترین سه عصب
[ترجمه ترگمان]برگ های جایگزین، petiolate، باریک و یا شکننده به نظر می رسد که در قسمت پایینی به ندرت به عنوان رگه های کناری، دو یا ۳ جفت، پایین ترین triplinerved را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The dentate gyrus controls overactivity from reaching seizure - prone brain cells further along the circuit.
[ترجمه گوگل]شکنج دندانه دار فعالیت بیش از حد را از رسیدن به سلول های مغزی مستعد در طول مدار کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]The dentate کنترل overactivity را از رسیدن به سلول های مغزی در معرض حمله بیشتر در طول مدار کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are neural stem cells maintaining the neurogenesis in the subgranular zone (SGZ) of the dentate gyrus and the subventricular zone (SVZ) in adult mammalian brain.
[ترجمه گوگل]سلول های بنیادی عصبی وجود دارند که نوروژنز را در ناحیه زیر دانه ای (SGZ) شکنج دندانه دار و ناحیه زیر بطنی (SVZ) در مغز پستانداران بالغ حفظ می کنند
[ترجمه ترگمان]سلول های بنیادی عصبی وجود دارند که the را در ناحیه subgranular (SGZ)از the dentate و ناحیه subventricular (SVZ)در مغز پستانداران بالغ حفظ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusions: 1 There were a few brain neuron injuries of premature rats induced by status epilepticus, mainly in hippocampal CA following by hippocampus CA dentate gyrus, temporal lobe.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: 1 چند آسیب نورون مغزی موش‌های صحرایی نارس ناشی از وضعیت صرع، عمدتاً در CA هیپوکامپ و به دنبال شکنج دندانه‌دار CA هیپوکامپ، لوب تمپورال وجود داشت
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: یک نورون چند مغزی ناشی از موش های زودرس ناشی از epilepticus وضعیت وجود دارد که عمدتا در hippocampal CA پس از gyrus hippocampus dentate CA، لوب گیجگاهی می تواند رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is proposed to be a replacement changes for the NPY neuron loss in the hilus of dentate gyrus after seizures.
[ترجمه گوگل]این به عنوان جایگزینی برای از دست دادن نورون NPY در ناف شکنج دندانه دار پس از تشنج پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد به عنوان یک تغییر جایگزین برای از دست رفتن نورون NPY در ناحیه gyrus of پس از ضبط شدن پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To explore the morphological characteristics of the microvasculature of cerebellar dentate nuclei and medullae around nuclei of infants.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی‌های مورفولوژیکی عروق ریز هسته‌های دندانه‌دار مخچه و بصل النخاع اطراف هسته نوزادان
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی مشخصه های مورفولوژیکی of of dentate و medullae در هسته نوزاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A large number of cells surrounding the CA3 region were migrating to hilus of the dentate gyrus.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از سلول های اطراف ناحیه CA3 به سمت شکنج دندانه دار مهاجرت کردند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از سلول ها در اطراف منطقه ca۳ به hilus of dentate نقل مکان کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Involvement of central tegmental tracts produces ipsilateral olivary degeneration; that of dentate nucleus or superior cerebellar peduncle produces contralateral olivary degeneration.
[ترجمه گوگل]درگیری مجاری تگمنتال مرکزی باعث دژنراسیون زیتونی همان طرف می شود هسته دندانه دار یا دمگل مخچه فوقانی دژنراسیون زیتونی طرف مقابل ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]مشارکت هسته مرکزی باعث ایجاد ipsilateral olivary می شود؛ که هسته dentate یا cerebellar superior peduncle degeneration contralateral olivary را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The moderate density IL 2R ir neurons were distributed in the pyramidal cell layer of the hippocampal gyrus, the granular cell layer and polymorphous cell layer of dentate gyrus.
[ترجمه گوگل]نورون های IL 2R ir با چگالی متوسط ​​در لایه سلولی هرمی شکنج هیپوکامپ، لایه سلولی دانه ای و لایه سلولی چندشکلی شکنج دندانه دار توزیع شدند
[ترجمه ترگمان]تراکم متوسط IL - ۲ R [ ۲ ] ] در لایه سلولی هرمی، gyrus hippocampal، لایه سلول دانه ای و لایه سلولی polymorphous of، توزیع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Focal ischemia also could raise the neurogenesis in hippocampus dentate gyrus.
[ترجمه گوگل]ایسکمی کانونی همچنین می تواند نوروژنز را در شکنج دندانه دار هیپوکامپ افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]ایسکمی کانونی همچنین می تواند the در قشر مخ، قشر مخ، را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دندانه دندانه (صفت)
cogged, serrate, crenate, dentate, saw-toothed

دندانه دار (صفت)
laciniate, jagged, dentate, serrated, toothy, denticulate, denticulated, pectinate, pectinated

مضرس (صفت)
jagged, serrate, dentate, denticulated, ridged, toothed, ridgy, runcinate, serrulate, serrulated

تخصصی

[شیمی] دندانه
[زمین شناسی] دندانه دار.
[نساجی] دندانه ای - مضرس - دندانه دندانه
[آب و خاک] دندانه دندانه، مضرس

انگلیسی به انگلیسی

• serrated, jagged (botany, zoology)

پیشنهاد کاربران

dentate ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: دندانه ای
تعریف: 1. در مفهوم عام، ویژگی برگی که حاشیۀ آن دندانه دندانه باشد 2. در مفهوم خاص، ویژگی برگی که حاشیۀ آن دندانه های تیز و بیرون زده داشته باشد
دندان دار ( دارای دندان )

بپرس