majority

/məˈdʒɔːrəti//məˈdʒɒrɪti/

معنی: اکثریت، بیشان
معانی دیگر: بیشین، بیشینه، نصف به اضافه ی یک، (حزب یا گروه و غیره) دارای بیش از پنجاه درصد آرا، حزب اکثریت، گروه اکثریت، (رسیدن به) سن قانونی، کبر (در برابر: صغر minority)، بیشتر، (ارتش) سرگردی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: majorities
(1) تعریف: the greater number or amount; a number or amount greater than half.
مترادف: bulk, mass, most
متضاد: minority
مشابه: body, brunt, lion's share, preponderance, weight

- Our candidate won a majority of the votes.
[ترجمه زارا] نامزد ما بیشترین رای را به دست آورد.
|
[ترجمه Albert] کاندید ما اکثریت آرا را بدست آورد
|
[ترجمه گوگل] نامزد ما اکثریت آرا را به دست آورد
[ترجمه ترگمان] نامزد ما اکثریت آرا را بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the number of votes over half of those cast.
مشابه: plurality

- She won by a tiny majority of only six.
[ترجمه گوگل] او با اکثریت اندک تنها شش نفر برنده شد
[ترجمه ترگمان] او با اکثریت کوچک تنها شش نفر برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the state or status of being of the age of legal responsibility.
متضاد: minority
مشابه: manhood, maturity

- Next year he will reach the age of majority, and he will be able to apply for a car loan himself.
[ترجمه فرشته عاج] سال آینده او به سن قانونی خواهد رسید و خواهد توانست برای اخذ گواهی نامه درخواست کند.
|
[ترجمه گوگل] سال آینده به سن بلوغ می رسد و خودش می تواند برای وام خودرو اقدام کند
[ترجمه ترگمان] سال آینده او به سن اکثریت می رسد و او قادر خواهد بود برای خودش یک وام ماشین درخواست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. majority leader
رهبر (گروه) اکثریت

2. a majority of the people support him
اکثریت مردم از او پشتیبانی می کنند.

3. a majority of the students have cars
اکثر دانشجویان اتومبیل دارند.

4. a majority vote will seal the new bill
رای اکثریت این لایحه را صحه خواهد گذارد.

5. the majority respects the rights of the minority
اکثریت،حقوق اقلیت را محترم می شمارند.

6. a hefty majority
اکثریت قابل ملاحظه

7. a narrow majority
اکثریت کم

8. a significant majority were in the 9-10 age bracket
اکثریت قابل ملاحظه ای (از آنان) بین سنین نه و ده بودند.

9. the silent majority
اکثریت خموش

10. labour has the majority in the parliament now
اکنون حزب کارگر در پارلمان اکثریت دارد.

11. leader of the majority group
رهبر گروه اکثریت

12. our party has retained its majority
حزب ما اکثریت خود را نگهداشته است.

13. the government has a working majority in the parliament
دولت دارای یک اکثریت کافی در پارلمان است.

14. the bill passed by a slim majority
لایحه با اکثریت قلیلی تصویب شد.

15. the bill was passed with a majority vote
لایحه با رای اکثریت تصویب شد.

16. the motion was passed with a majority vote
طرح با اکثریت آرا به تصویب رسید.

17. their beliefs are hateful to the majority of the people
عقاید آنان برای اکثر مردم انزجار انگیز است.

18. he died before he had attained his majority
پیش از رسیدن به سن قانونی فوت کرد.

19. The motion was adopted/carried by a majority of six votes.
[ترجمه گوگل]این طرح با اکثریت شش رای به تصویب رسید/تصویب شد
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد توسط اکثریت شش رای به تصویب رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The resolution was passed by a two-thirds majority.
[ترجمه گوگل]این قطعنامه با اکثریت دو سوم به تصویب رسید
[ترجمه ترگمان]این تصمیم با اکثریت دو سوم تصویب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Police reports showed that the vast majority of crime committed by children was carried out by truants.
[ترجمه گوگل]گزارش‌های پلیس نشان می‌دهد که اکثریت قریب به اتفاق جرم‌هایی که کودکان مرتکب می‌شوند توسط فراریان انجام شده است
[ترجمه ترگمان]گزارش های پلیس حاکی از آن است که اکثر جنایات انجام شده توسط کودکان توسط truants انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The majority of students find it quite hard to live on the amount of money they get.
[ترجمه گوگل]اکثر دانش آموزان زندگی با مقدار پولی را که به دست می آورند بسیار سخت می دانند
[ترجمه ترگمان]اکثریت دانش آموزان برای زندگی کردن در میزان پولی که دریافت می کنند بسیار سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. They failed to win the requisite twothirds majority.
[ترجمه گوگل]آنها نتوانستند دو سوم اکثریت لازم را کسب کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها نتوانستند اکثریت قریب به اتفاق آرا را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The bill was supported by a large majority in the Senate.
[ترجمه گوگل]این لایحه با اکثریت زیادی در سنا مورد حمایت قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اکثریت آرا در مجلس سنا از این لایحه حمایت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Whatever the majority decided I was prepared to go along with.
[ترجمه گوگل]هر چه اکثریت تصمیم گرفتند من آماده بودم که با آن همراهی کنم
[ترجمه ترگمان]اکثریت تصمیم گرفتند که من برای همراهی با آن ها آماده باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. A few workers have defied the majority decision and gone into work despite the strike.
[ترجمه گوگل]تعدادی از کارگران از تصمیم اکثریت سرپیچی کرده و علیرغم اعتصاب دست به کار شده اند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از کارگران با وجود این اعتصاب، تصمیم اکثریت را به چالش کشیده اند و به سر کار رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The minority is subordinate to the majority.
[ترجمه گوگل]اقلیت تابع اکثریت است
[ترجمه ترگمان]اقلیت تابع اکثریت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اکثریت (اسم)
bulk, majority, feck

بیشان (اسم)
majority

تخصصی

[برق و الکترونیک] اکثریت
[حقوق] بلوغ، کبر، سن قانونی، اکثریت

انگلیسی به انگلیسی

• greater part or number, number greater than half of the total; number of votes which amounts to more than half the votes cast; military rank or position of major; adulthood, maturity
pertaining to or characterized by a majority
the majority of people or things in a group is more than half of them.
in an election, a majority is the difference between the number of votes gained by the winner and the number gained by the person or party that comes second.

پیشنهاد کاربران

اکثریت
مثال: The majority of the students agreed with the proposal.
اکثریت دانش آموزان با پیشنهاد موافقت کردند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
اکثریت
قریب به اتفاق
قانونی
minority:اقلیت
majority:اکثریت
سن قانونی [در مفهوم مجازی به نوعی]
اکثریت
Majority age =سن قانونی
اکثریت ، قسمت عمده
The majority of the employees have university degrees
رسیدن به سن قانونی
بیشتر _ قریب به اتفاق
اکثریت

بپرس