overtop

/ˌoʊvəˈtɑːp//ˌəʊvəˈtɒp/

معنی: فائق امدن بر، برتری جستن بر، بلندتر بودن
معانی دیگر: بلندتر بودن از، فرازیدن، سر برافراشتن، برتی جستن بر

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: overtops, overtopping, overtopped
(1) تعریف: to be or go above the top of.

(2) تعریف: to take precedence over; surpass; override.
مشابه: ace, top

جمله های نمونه

1. He overtops me in English.
[ترجمه گوگل]او در انگلیسی از من پیشی می گیرد
[ترجمه ترگمان]به زبان انگلیسی به من حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. No individual shall overtop the law.
[ترجمه گوگل]هیچ فردی نباید قانون را زیر پا بگذارد
[ترجمه ترگمان]هیچ فردی قانون را لغو نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. OVERTOP UPS has established an integrated network of sales service and supplies fast and convenient service for all the users of UPS.
[ترجمه گوگل]OVERTOP UPS شبکه یکپارچه خدمات فروش را ایجاد کرده و خدمات سریع و راحت را برای تمامی کاربران یو پی اس ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]overtop UPS شبکه ای یکپارچه از خدمات فروش ایجاد کرده و خدمات سریع و مناسب را برای همه کاربران UPS ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. OVERTOP UPS has established an integrated network of sales service, and supplies fast and convenient professional service for all the users of UPS.
[ترجمه گوگل]OVERTOP UPS شبکه یکپارچه خدمات فروش را ایجاد کرده است و خدمات حرفه ای سریع و راحت را برای همه کاربران UPS ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]overtop UPS شبکه ای یکپارچه از خدمات فروش ایجاد کرده است و خدمات حرفه ای سریع و مناسب برای همه کاربران UPS را تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The economic basis decision overtop structure, lets us build the relaxed harmonious cheerful contact atmosphere together.
[ترجمه گوگل]ساختار اصلی تصمیم گیری اقتصادی، به ما اجازه می دهد تا فضای تماس آرام هماهنگ و شاد را با هم بسازیم
[ترجمه ترگمان]اساس اقتصادی ساختار overtop، به ما اجازه می دهد فضای تماس شاد و راحت را با هم بسازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The law belongs to the overtop structure category, decided in the economic basis, and serves for the economic basis.
[ترجمه گوگل]این قانون متعلق به دسته ساختاری است که در مبنای اقتصادی تصمیم گیری می شود و برای پایه اقتصادی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این قانون به مقوله ساختار overtop تعلق دارد، در اساس اقتصادی تصمیم گیری شده است و به عنوان اساس اقتصادی عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Along with it, the overtop structure, the ideology also inevitably must change.
[ترجمه گوگل]در کنار آن، ساختار بالای سر، ایدئولوژی نیز ناگزیر باید تغییر کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن، ساختار overtop نیز باید تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are twenty minutes that overtop our schedule.
[ترجمه گوگل]بیست دقیقه از برنامه ما بیشتر است
[ترجمه ترگمان]بیست دقیقه وجود دارد که برنامه ما را تصحیح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As the pressure of pipeline system overtop the rated pressure, safety valve be opened up, then liquid begin to circulate in pump, insuring safety.
[ترجمه گوگل]همانطور که فشار سیستم خط لوله از فشار نامی فراتر می رود، شیر اطمینان باز می شود، سپس مایع شروع به گردش در پمپ می کند و ایمنی را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که فشار سیستم خط لوله فشار مجاز را افزایش می دهد، سوپاپ اطمینان باز می شود و سپس مایع در پمپ، تضمین ایمنی، شروع به گردش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The lead in the sprouts vegetables were remarkable overtop the hygienic standard of china vegetables foods. The safety of edible was more anxious.
[ترجمه گوگل]سرب موجود در سبزی‌های جوانه‌ای بیش از استانداردهای بهداشتی غذاهای سبزیجات چینی بود ایمنی خوراکی ها بیشتر مضطرب بود
[ترجمه ترگمان]سرب در جوانه های sprouts به عنوان استاندارد پاکیزه غذای سبزیجات چینی مورد توجه قرار گرفت امنیت خوراکی بیشتر عصبی و نگران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As an example, the overtop failure probability of a dike under different floodwater standards is analysed using measured annual maximum flood level at a hydrological station.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، احتمال شکست بالای یک دایک تحت استانداردهای مختلف آب سیلاب با استفاده از حداکثر سطح سیل سالانه اندازه‌گیری شده در یک ایستگاه هیدرولوژیکی تجزیه و تحلیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، احتمال عدم موفقیت یک سد تحت استانداردهای مختلف سیلاب با استفاده از حداکثر میزان سیلاب اندازه گیری شده در یک ایستگاه هیدرولوژیکی تحلیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The government follows one kind which the national appearance appears most to have the representation and the authority overtop structure.
[ترجمه گوگل]دولت از نوعی پیروی می کند که ظاهر ملی بیش از همه دارای ساختاری بالاتر از نمایندگی و قدرت است
[ترجمه ترگمان]دولت از نوعی پیروی می کند که ظاهر ملی به نظر می رسد که نمایندگی و ساختار overtop را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He dug up big lumps of dirt and placed them overtop of each hearth that was made by stacking bricks together.
[ترجمه گوگل]او توده های بزرگی از خاک را کند و آنها را بالای هر کوره ای که از روی هم چیدن آجرها ساخته شده بود قرار داد
[ترجمه ترگمان]تکه های بزرگ خاک را بیرون کشید و بر روی هر بخاری که با آجرهای کنار هم چیده شده بود، قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Presents the obvious history as the ideology and the overtop structure culture to inherit the nature and blends the nature with other cultures.
[ترجمه گوگل]تاریخ آشکار را به عنوان ایدئولوژی و ساختار بالای فرهنگ برای به ارث بردن طبیعت ارائه می دهد و طبیعت را با فرهنگ های دیگر در می آمیزد
[ترجمه ترگمان]نمایش تاریخ آشکار به عنوان ایدئولوژی و فرهنگ ساختار overtop برای به ارث بردن طبیعت و ترکیب طبیعت با فرهنگ های دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فائق امدن بر (فعل)
hurdle, overtop

برتری جستن بر (فعل)
override, overtop

بلندتر بودن (فعل)
overtop

تخصصی

[آب و خاک] لبریزی،لبریز شدن

انگلیسی به انگلیسی

• rise above; exceed; surpass

پیشنهاد کاربران

بپرس