peaked

/ˈpiːkt//piːkt/

معنی: نوک تیز، نزار، رنگ پریده، قله دار
معانی دیگر: نوک تیز (مثل برخی کلاه ها)، چکاد دار، تیزه دار، نحیف، رنجور، بی حال و رنگ پریده، بیمارنما، بیمار گونه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having a peak or peaks; pointed.
مشابه: pointed
صفت ( adjective )
• : تعریف: having a pale, sickly appearance.
مشابه: gaunt, off-color

جمله های نمونه

1. the peaked hills of niassar
تپه های نوک تیز نیاسر

2. our sales have peaked
میزان فروش ما به حد اعلی رسیده است.

3. the lost mountain climbers looked a little peaked
کوهنوردان گمشده ظاهری بیمار گونه داشتند.

4. their business throve for a while and then peaked out
کاسبی آنها چند صباحی رونق داشت و سپس رو به کسادی گذاشت.

5. She pursed her pretty lips and peaked her eyebrows.
[ترجمه گوگل]لب های زیبایش را جمع کرد و ابروهایش را بالا انداخت
[ترجمه ترگمان]لب هایش را به هم فشرد و ابروهایش را بالا برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He took his peaked cap from under his arm with a flourish and pulled it low over his eyes.
[ترجمه گوگل]کلاه قله‌اش را از زیر بغلش بیرون آورد و روی چشمانش پایین کشید
[ترجمه ترگمان]کلاه peaked را از زیر بازویش برداشت و آن را روی چشمانش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His career peaked during the 1970's.
[ترجمه گوگل]اوج کار او در دهه 1970 بود
[ترجمه ترگمان]کارش در دهه ۱۹۷۰ به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They peaked the oars and had a rest.
[ترجمه گوگل]پاروها را به اوج رساندند و استراحت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها پاروها را بلند کردند و استراحت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Toy sales peaked just before Christmas and are now decreasing.
[ترجمه گوگل]فروش اسباب بازی درست قبل از کریسمس به اوج خود رسید و اکنون در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]فروش اسباب بازی درست قبل از کریسمس به اوج خود رسیده و اکنون در حال کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sales have now peaked and we expect them to decrease soon.
[ترجمه گوگل]فروش در حال حاضر به اوج خود رسیده است و انتظار داریم به زودی کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]اکنون فروش به اوج خود رسیده است و ما انتظار داریم که آن ها به زودی کاهش پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wind speeds peaked at 105 mph yesterday.
[ترجمه گوگل]سرعت باد دیروز به اوج خود به 105 مایل در ساعت رسید
[ترجمه ترگمان]سرعت باد در روز گذشته در ساعت ۱۰۵ بر ساعت به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Oil production peaked in the early 1980s.
[ترجمه گوگل]تولید نفت در اوایل دهه 1980 به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان]تولید نفت در اوایل دهه ۱۹۸۰ به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They peaked in 1985 when a record 19000 petitions for divorce were filed.
[ترجمه گوگل]آنها در سال 1985 با ثبت رکورد 19000 دادخواست طلاق به اوج خود رسیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها در سال ۱۹۸۵ به اوج خود رسیدند که رکورد ۱۹۰۰۰ برای طلاق بایگانی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Dow Jones index, which peaked last year at 72 dropped below 500 before rallying.
[ترجمه گوگل]شاخص داو جونز که سال گذشته به اوج خود در 72 رسید، قبل از صعود به زیر 500 سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]شاخص داو جونز، که در سال گذشته به اوج خود رسید، در زیر ۵۰۰ سال قبل از جمع آوری، به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوک تیز (صفت)
picked, sharp, glochidiate, acuminate, taper, lanceolate, horned, subulate, acute, peaked, pungent, ogival

نزار (صفت)
lean, thin, heartsick, cachectic, meager, peaked

رنگ پریده (صفت)
colorless, wan, ghastly, peaked, pale, pallid, lurid, whey-faced

قله دار (صفت)
peaked

تخصصی

[ریاضیات] دارای قله، نوک تیز، کشیده

انگلیسی به انگلیسی

• sharpened; having a peak, having a summit; having a visor, having an eye-shade (about a hat)
a peaked cap has a part at the front that sticks out above your eyes.

پیشنهاد کاربران

تخصصی ( مد، پوشاک، خیاطی ) :
[یقهٔ/یقه - برگردانِ] نوک تیز | یکی از گونه هایِ یقه - برگردانِ کت و پالتو که بدان pointed نیز می گویند.

بپرس