pheromone

/ˈferəˌmoʊn//ˈferəməʊn/

(زیست شناسی) واگیزن، فرومون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a group of chemical substances produced by an animal to elicit a response or behavior from another animal of the same species.

جمله های نمونه

1. Female ants release pheromones from their scent glands.
[ترجمه گوگل]مورچه های ماده از غدد بویایی خود فرمون آزاد می کنند
[ترجمه ترگمان]مورچه های ماده pheromones را از غدد بویایی خود آزاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pests are monitored with traps laced with attractive pheromones, to time limited chemical spraying with ultra-low volume equipment.
[ترجمه گوگل]آفات با تله های بسته بندی شده با فرمون های جذاب، تا زمان پاشش شیمیایی محدود با تجهیزات بسیار کم حجم کنترل می شوند
[ترجمه ترگمان]آفات همراه با تله های پر شده با pheromones جذاب، تا زمان پخش مواد شیمیایی با تجهیزات فوق کم، تحت نظارت قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Its alarm pheromone contains over thirty different chemicals.
[ترجمه گوگل]فرمون زنگ آن حاوی بیش از سی ماده شیمیایی مختلف است
[ترجمه ترگمان]فرومون آن حاوی بیش از سی مواد شیمیایی مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Other strategies use natural chemicals called pheromones to disrupt insect reproduction.
[ترجمه گوگل]استراتژی های دیگر از مواد شیمیایی طبیعی به نام فرومون برای اختلال در تولید مثل حشرات استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]استراتژی های دیگر از مواد شیمیایی طبیعی به نام pheromones برای ایجاد اختلال در تولید حشرات استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The smell excited her like a pheromone, even now, three years after she had walked out on all that madness.
[ترجمه گوگل]این بو مثل فرمون او را هیجان زده کرد، حتی حالا، سه سال بعد از آن همه دیوانگی
[ترجمه ترگمان]بوی عطر او را بیشتر به هیجان می اورد، حتی حالا، سه سال بعد از آن که او تمام این دیوانگی را ازسر گذرانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The larvae produce pheromones and these, circulating within the army, stimulate it to keep on the move.
[ترجمه گوگل]لاروها فرمون تولید می کنند و اینها، با گردش در داخل ارتش، آن را تحریک می کنند تا در حرکت بماند
[ترجمه ترگمان]این لاروها pheromones و these را تولید می کنند که در داخل ارتش گردش می کنند و آن را تحریک می کنند تا به حرکت خود ادامه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They have different instincts, different pheromones, different patterns of behaviour, a different mind structure.
[ترجمه گوگل]آنها غرایز مختلف، فرمون های مختلف، الگوهای رفتاری متفاوت، ساختار ذهنی متفاوتی دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها غرایز متفاوتی دارند، pheromones مختلف، الگوهای متفاوت رفتار، یک ساختار ذهنی متفاوت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Love boils down to pheromones, it says.
[ترجمه گوگل]می گوید عشق به فرمون خلاصه می شود
[ترجمه ترگمان]او می گوید: عشق به pheromones ختم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Reserch and development on probe traps, attractants, pheromone probe traps and electronic detecting system were introduced.
[ترجمه گوگل]تحقیق و توسعه بر روی تله های کاوشگر، جذب کننده ها، تله های پروب فرمونی و سیستم تشخیص الکترونیکی معرفی شد
[ترجمه ترگمان]reserch و توسعه بر روی تله های probe، attractants، تله probe فرومون و سیستم تشخیص الکترونیکی معرفی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By use of the properties of pheromone of ant colony algorithm, an ant colony algorithm based on multiplicate pheromone is proposed to solve the traveling salesman problems(TSP).
[ترجمه گوگل]با استفاده از خواص فرمون الگوریتم کلونی مورچه ها، یک الگوریتم کلونی مورچه بر اساس فرمون ضربی برای حل مشکلات فروشنده دوره گرد (TSP) پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از ویژگی های فرومون الگوریتم کلونی مورچه، یک الگوریتم کلونی مورچه بر پایه فرومون، برای حل مشکلات فروشنده دوره گرد (TSP)پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Upon contact, the pheromone is sent to sex - specific regions in the female's brain.
[ترجمه گوگل]پس از تماس، فرمون به جنسیت - مناطق خاصی در مغز زن فرستاده می شود
[ترجمه ترگمان]هنگام تماس، فرومون به مناطق ویژه مربوط به سکس در مغز زنان فرستاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The pheromone receptor of Auricularia auricula was similar to counterparts of tetrapolar basidiomycetes on the basis of BLAST results.
[ترجمه گوگل]بر اساس نتایج BLAST، گیرنده فرمونی Auricularia auricula شبیه به همتایان بازیدیومیست‌های چهارقطبی بود
[ترجمه ترگمان]گیرنده فرومون Auricularia auricula مشابه همتایان of basidiomycetes بر پایه نتایج BLAST بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Meanwhile, according to the features of the pheromone strewing in the grids, a new strewing method and updating strategy of pheromone is reconstructed to accelerate convergence of the solution.
[ترجمه گوگل]در همین حال، با توجه به ویژگی‌های فرمون‌پاشی در شبکه‌ها، یک روش جدید پاشش و استراتژی به‌روزرسانی فرمون برای تسریع همگرایی محلول بازسازی می‌شود
[ترجمه ترگمان]در همین حال، با توجه به ویژگی های فرومون در شبکه ها، یک روش strewing جدید و به روز رسانی استراتژی فرومون برای تسریع در هم گرایی راه حل بازسازی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The analog of agrotic pheromone E - 7 - pentadecen - 1 - ol acetate is synthesized from aleutric acid by three steps.
[ترجمه گوگل]آنالوگ فرومون آگروتیک E - 7 - pentadecen - 1 - ol acetate در سه مرحله از اسید آلوتریک سنتز می شود
[ترجمه ترگمان]آنالوگ of pheromone E - ۷ - pentadecen - ۱ - ol - ۱ - ol از aleutric اسید توسط سه مرحله سنتز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] فرمون ؛ ماده شیمیایی بودار که بوسیله حیوانات تولید شده و وسیله ای برای ایجاد ارتباط بین گروهی است .

انگلیسی به انگلیسی

• chemical substance produced in the body that excites a response in the opposite sex
pheromones are chemicals that some living creatures produce, which affect other creatures of the same species, for example attracting them sexually.

پیشنهاد کاربران

یه نوع ماده شیمایی هست که بدن انسان و حیوان ترشح میکنه
مثلا مورچه ها وقتی یه مسیری رو دارند میرند پشت سرخودشون این ماده رو جا میذارند و مورچه های دیگه بر اساس این ماده مسیر رو تشخیص میدند.
فرومون با هورمون فرق داره
هورمون ترشحات با کاربردهای متفاوته .
فرومون ترشحات جذب جنس مخالفه .
فرومون: ماده شیمیایی که بعضی از جانوران برای جلب همنوع ترشح میکنن
pheromone ( علوم سلامت )
واژه مصوب: فرمانه 2
تعریف: گروهی از پیک های شیمیایی بیرونی در جانوران که بر رفتار دیگر اعضای همان نوع تأثیر می گذارد
Pheromones : هورمون های جایگزین
عموما در سکس کاربرد دارن برای تحریک جنسی شدید
هورمون

بپرس