refrigeration

/rəˌfrɪdʒəˈreɪʃn̩//rɪˌfrɪdʒəˈreɪʃn̩/

معنی: سرد سازی، خنک کنی، نگاهداشتن در یخچال
معانی دیگر: سرد سازی، خنک کنی، نگاهداشتن در یخچال

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of refrigerating or state of being refrigerated.

جمله های نمونه

1. without refrigeration milk spoils soon
شیر را اگر در یخچال نگذارند در مدت کوتاهی فاسد می شود.

2. Lack of refrigeration turned the milk.
[ترجمه المان] کمبود یخچال باعث تغییر شکل شیر شد
|
[ترجمه گوگل]عدم وجود یخچال شیر را تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]کمبود یخچال شیر را می چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Keep all meat products under refrigeration.
[ترجمه امین] تمام محصولات گوشتی را در جای سرد نگهداری کنید
|
[ترجمه گوگل]تمام فرآورده های گوشتی را در یخچال نگهداری کنید
[ترجمه ترگمان]تمام محصولات گوشتی را در یخچال نگهداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Expensive energy makes the production, transportation, and refrigeration of food more expensive.
[ترجمه گوگل]انرژی گران قیمت تولید، حمل و نقل و نگهداری مواد غذایی را گرانتر می کند
[ترجمه ترگمان]انرژی گران قیمت تولید، حمل و نقل و یخچال غذا را گران تر می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Westinghouse also will maintain its refrigeration business and commercial electronics groups.
[ترجمه گوگل]Westinghouse همچنین تجارت تبرید و گروه های الکترونیک تجاری خود را حفظ خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین تجارت یخچال و گروه های الکترونیک تجاری خود را حفظ خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The refrigeration industry will be the most badly hit.
[ترجمه گوگل]صنعت تبرید بیشترین ضربه را خواهد دید
[ترجمه ترگمان]صنعت یخچال بیش ترین آسیب را خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Keep perishable foods under refrigeration.
[ترجمه گوگل]غذاهای فاسد شدنی را در یخچال نگهداری کنید
[ترجمه ترگمان]غذاهای فاسد شدنی را در یخچال نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Second were technological advances in refrigeration, food processing, and food packaging.
[ترجمه گوگل]دوم پیشرفت های تکنولوژیکی در تبرید، فرآوری مواد غذایی و بسته بندی مواد غذایی بود
[ترجمه ترگمان]دوم، پیشرفت های تکنولوژیکی در یخچال، فرآوری مواد غذایی، و بسته بندی مواد غذایی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pumps and refrigeration equipment, powered by the heat source(sentence dictionary), turn on and start liquefying the atmosphere.
[ترجمه گوگل]پمپ ها و تجهیزات تبرید، با منبع حرارتی (فرهنگ جملات)، روشن می شوند و شروع به مایع شدن جو می کنند
[ترجمه ترگمان]پمپ ها و تجهیزات تبرید، که با منبع حرارت (فرهنگ لغت (جمله)کار می کنند، روشن می شوند و شروع به میعان جو می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is used in refrigeration, air conditioning, aerosols and foams.
[ترجمه گوگل]در تبرید، تهویه مطبوع، آئروسل ها و فوم ها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]آن در یخچال، تهویه مطبوع، aerosols و foams استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ffestiniog's Railway's buffet car No. 114 which incorporates refrigeration equipment and a carriage heating system.
[ترجمه گوگل]واگن بوفه راه آهن Ffestiniog به شماره 114 که دارای تجهیزات برودتی و سیستم گرمایش کالسکه است
[ترجمه ترگمان]خودرو buffet شماره ۱۱۴ متعلق به شرکت راه آهن شماره ۱۱۴ است که تجهیزات یخچال و سیستم گرمایش کالسکه را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Moreover, the refrigeration sector is fragmented and offers considerable scope for expansion by acquisitions.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بخش تبرید تکه تکه شده است و زمینه قابل توجهی را برای گسترش با اکتساب ها ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بخش یخچال از هم جدا شده است و دامنه قابل توجهی برای توسعه با اکتساب را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The decay of the meat could have been prevented by proper refrigeration.
[ترجمه گوگل]با سرد کردن مناسب می شد از پوسیدگی گوشت جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان]پوسیدگی در یخچال ممکن است از خنک سازی مناسب جلوگیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Any grocer knows that fruits have widely different shelf lives, even with refrigeration.
[ترجمه گوگل]هر خواربارفروشی می‌داند که میوه‌ها حتی در یخچال، ماندگاری بسیار متفاوتی دارند
[ترجمه ترگمان]هر خواربار فروش می داند که میوه ها به طور گسترده و حتی با یخچال وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Limited assortment stores, sometimes called box stores, stock less than 1500 items; typically they sell no items requiring refrigeration.
[ترجمه گوگل]فروشگاه های مجموعه محدود، که گاهی اوقات باکس استور نامیده می شود، دارای کمتر از 1500 کالا هستند آنها معمولاً هیچ اقلامی را که نیاز به یخچال دارند نمی فروشند
[ترجمه ترگمان]فروشگاه های زنجیره ای محدود، گاهی به عنوان انبارهای جعبه ای، کم تر از ۱۵۰۰ آیتم نامیده می شوند؛ نوعا هیچ موردی را می فروشند که به یخچال نیاز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرد سازی (اسم)
refrigeration

خنک کنی (اسم)
refrigeration

نگاهداشتن در یخچال (اسم)
refrigeration

تخصصی

[شیمی] سرد سازى، خنک کنى، نگاهداشتن در یخچال
[عمران و معماری] تبرید - سردسازی
[صنایع غذایی] سرد سازی، خنک نگه داشتن
[نساجی] سرد سازی - تبرید
[ریاضیات] سرمایش، تبرید، سردسازی، انجماد

انگلیسی به انگلیسی

• act of making cold, chilling

پیشنهاد کاربران

refrigeration ( فیزیک )
واژه مصوب: سردسازی
تعریف: فرایند سرد کردن یک جسم یا ناحیه و رساندن دمای آن به دمایی که از دمای محیط اطراف به طور قابل ملاحظه‏ای پایین‏تر است

بپرس