willed

/ˈwɪld//wɪld/

دارای اراده ی بخصوص، - اراده، اراده an iron willed man مردی آهنین اراده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having a will, usu. of a specified kind.

- a strong-willed child
[ترجمه A.A] یک بچه خیره سر ( خود رای و لجباز )
|
[ترجمه گوگل] یک کودک با اراده قوی
[ترجمه ترگمان] یک کودک با اراده قوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he willed his garden to his wife
وصیت کرد که باغش را به زنش بدهند.

2. the nation willed that all children be educated
ملت مصمم شد که همه ی بچه ها تحصیل کنند.

3. whatever is willed strongly will be achieved
آنچه که سخت اراده شود انجام خواهد یافت.

4. I succeeded because I willed it; I never hesitated.
[ترجمه گوگل]من موفق شدم چون خواستم هیچ وقت تردید نکردم
[ترجمه ترگمان]موفق شدم به این خاطر که آن را آرزو کردم؛ هرگز تردید نمی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He willed himself not to panic.
[ترجمه گوگل]خودش اراده کرد که وحشت نکند
[ترجمه ترگمان]خواست خود را به وحشت نیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I willed my eyes to open and heaved myself over on to my back.
[ترجمه گوگل]خواستم چشمانم باز شود و خودم را به پشتم خم کردم
[ترجمه ترگمان]می خواستم چشمانم را باز کنم و خودم را روی پشتم فشار دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He willed his money to a hospital.
[ترجمه گوگل]او پول خود را به یک بیمارستان وصیت کرد
[ترجمه ترگمان]پول او را به بیمارستان فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She willed her eyes to stay open.
[ترجمه گوگل]او اراده کرد که چشمانش باز بماند
[ترجمه ترگمان]خواست چشم هایش را باز نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Joe had willed everything he possessed to them.
[ترجمه گوگل]جو هر چه داشت به آنها اراده کرده بود
[ترجمه ترگمان]جو همه چیزهایی را که به آن ها تعلق داشت خواسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This happened because God willed it.
[ترجمه گوگل]این اتفاق افتاد چون خدا خواست
[ترجمه ترگمان]این اتفاق افتاد چون خدا می خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Joe had willed them everything he possessed.
[ترجمه گوگل]جو هر چه داشت به آنها اراده کرده بود
[ترجمه ترگمان]جو همه چیز را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He willed most of his money to charities.
[ترجمه گوگل]او بیشتر پول خود را صرف خیریه کرد
[ترجمه ترگمان]بیشتر پولش را می خواست به خیریه برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Grandfather willed my brother his car.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ ماشینش را به برادرم وصیت کرد
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ، ماشین برادرم را می خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He willed that his property be divided equally among his children.
[ترجمه گوگل]او اراده کرد که اموالش بین فرزندانش به طور مساوی تقسیم شود
[ترجمه ترگمان]می خواست که اموالش به طور مساوی در میان فرزندان تقسیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Father willed me the house and my sister the income from the investments.
[ترجمه گوگل]پدر خانه را به من و خواهرم درآمد حاصل از سرمایه گذاری را وصیت کرد
[ترجمه ترگمان]پدر می خواست خانه و خواهرم درآمد the را به من بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having a will of a particular nature (i.e. strong-willed); deliberate

پیشنهاد کاربران

معنی وصیت کردن هم میده
هدف گذاری کردن
عزم خود را جزم کردن
a strong - willed person کسی که اراده ی قوی ای دارد.

ارادی

بپرس