fashionable suitable door gate chapter section matter subject paradigm channel fad form popular prevailing prevalent sound standard strait [rare.] gate
فارسی به انگلیسی
باب المعده
pylorus
باب المندب
bab el mandeb
باب دندان
savory, savoury, toothsome
باب روز
fashion, in, mainstream, manners, mode, style, stylish, trend, trendy
باب، شعبه، قسمت، مقاله، فصل، فصل یاقسمتی از کتاب، فصل یا قسمت مختصری
strait(اسم)
باب، تنگنا، تنگه، تنگ، بغاز
door(اسم)
باب، در، راهرو، درب
a la mode(صفت)
باب
appropriate(صفت)
باب، مناسب، مقتضی، در خور
پیشنهاد کاربران
باَب
سلیم باب: شایستگی
این واژه خود پارسی است و همتای آن در پارسی درب یا در است. همچنین به گمان زیاد واژه بابزن از این واژه برساخته شده است. بابزن: سیخ
بهترین سایتس هست که تاحالا دیدم. تمام مطالب مهم رو در خودش جای داده . بسیار عالی هست.
عادی ، شایع
باب :بابا دکتر کزازی در مورد واژه ی " باب" می نویسد : ( ( باب واژه ای است پارسی به معنی پدر و ریختی از " بابا" ؛ این واژه با " پاپ " و " پاپا" در زبان های اروپایی سنجیدنی است و بر پایه ی انگاره ای در زبانشناسی ، می تواند بود که در بنیاد از زبان کودکان بر آمده باشد . ) ) ... [مشاهده متن کامل]
( ( نه ماند بر و بوم و نه مام و باب شود پست رودابه با رودآب ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 434 . )
کلمه باب در بختیاری تقسیمات ایلی به کار میرود باب از طایفه و بالا طایفه بزرگ تره و چندین طایفه زیر مجموعه ان است مثل ممصالح بهداروند زلکی و. . . گفته میشود