sapsucker
دارکوب
/dArkub/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
دارکوب
پیشنهاد کاربران
دارکِتِن
گویش طالقانی
گویش طالقانی
دارکوب ریشه در زبان کردی دارد دار در زبان کردی به منای درخت و کوب هم به معنی همان کوبیدن است دار کوب هم همان درخت کوب میشود وبه پرنده هایی گفته میشود که با بنقار خود بر تنه درختان میزنند یا همان میکوبند
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و با سوراخ کردن تنه درخت لانه برای خود میسازند و همچنان از برخی حشرات در زیر پوست درختان تغذیه میکنند
درخت سنبه. [ دِ رَ سُم ْ ب َ / ب ِ ] ( اِ مرکب ) مته. مثقب. پر ماه. ( ناظم الاطباء ) . درخت سنب. رجوع به درخت سنب شود. || پرنده ای است سبزرنگ که با منقار درخت را سوراخ کند. ( برهان ) . مرغی است که درخت
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
را بسنبد یعنی سوراخ کند. دراسنب. داربرد. دارکوب. ( از آنندراج ) . سرفة. ( مهذب الاسماء ) . || نوعی از زنبور سیاه که چوب را سوراخ کند. ( برهان ) ( از شرفنامه ٔمنیری ) . || منقار مرغان. ( ناظم الاطباء ) .
تخته مرغ . [ ت َ ت َ / ت ِ م ُ ] ( اِ مرکب ) دارکوب . ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) .
در گویش مردم شهرستان زرند ' تلو ' گویند