فاجعه

/fAje~e/

    calamity
    disaster
    tragic event
    tragedy
    obscenity
    adversities
    catastrophe
    holocaust
    plague

فارسی به انگلیسی

فاجعه امیز
calamitous, cataclysmic, catastrophic, disastrous, tragic

مترادف ها

calamity (اسم)
سانحه، سختی، فلاکت، بدبختی، مصیبت، بلاء، فاجعه، بیچارگی

catastrophe (اسم)
فلاکت، مصیبت، فاجعه، بلای ناگهانی

disaster (اسم)
بدبختی، مصیبت، سیاه بختی، بلاء، فاجعه، حادثه بد، ستارهء بدبختی

tragedy (اسم)
مصیبت، تراژدی، فاجعه، نمایش حزن انگیز، سوگ نمایش

پیشنهاد کاربران

پسآیند، دُژآمد، دُشامد= پیامد بد و ناگوار
فاجِعه: بلا، ناگواری، رویدادِ بد، رویدادِ ناگوار، بیچارگی، خطر، سیج
واژه فاجعه
معادل ابجد 159
تعداد حروف 5
تلفظ fāje'e
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: فاجعَة]
مختصات ( ج عَ یا ع ) [ ع . فاجعة ] ( اِ. )
آواشناسی fAje'e
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع واژگان مترادف و متضاد
از فجع که عین اضافی است و برای عربی سازی واژه های ایرانی ، به واژه های ایرانی افزوده شده ، پس این واژه ریشه ایرانی دارد
عربی سازان که بسیاری هم ایرانی بودند ، با اضافه کرد ع به واژه های ایرانی ؛ عربی سازی کردن مثلن این واژه را فج ع کردن و بعد آن را به باب های گوناگون بردند
ناگُواری
ریشه واژه اربیشده ی فاجعه که در اسل یک واژه ی ایرانی ست ( که فجایع جمع آن باشد ) به مانای بیچارگی بدبختی در واژگان سغدی فاژائوک βəžāwk* به مانای بیچارگی بدبختی misery و فاژی بران βəžiβərān* به مانای دارنده بدبختی miserable ثبت شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

*پیرس ( منبع ) : An Introduction to Manichean Sogdian by Harvard University

در پارسی " دهشت " ، دهشت پرگوار زیستی = فاجعه محیط زیستی ، دهشت های نبرد= فجایع جنگ
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
سادرا sâdrâ ( اوستایی: sâdra )
کاریسات kârisât ( کردی: kâresât )

بپرس