فراز

/farAz/

    closed or open
    above
    below
    up
    down
    near
    behind
    top
    summit
    acclivity
    anode
    [word with opposite sets of meanings] open or closed
    above or below
    up or down
    eminent
    head
    high
    overhead
    slope
    supra-

فارسی به انگلیسی

فراز اسمان
ether

فراز افکند
upheaval

فراز اوردن
to bring back or forward, to collect, to give back

فراز ترسی
acrophobia

فراز جوی
ambitious

فراز جویی
ambition

فراز راه
causeway, pier

فراز رسان
elevator

فراز رفتن
ascend

فراز گرای
transcendent

فراز نواخت
overtone

فراز و نشیب
vicissitudes

فراز و نشیب اوا
cadence

فراز و نشیب دار کردن
slope

فراز و نشیبی
sinuous

فراز کشی
upheaval

مترادف ها

rise (اسم)
فراز، پیشرفت، سربالایی، ترقی، صعود، طلوع، قیام، ترقی خیز

ascendancy (اسم)
فراز، تفوق، بالا، تعالی، استیلاء

height (اسم)
فراز، تکبر، ارتفاع، بلندی، عرشه، رفعت، علی، آسمان، ارتفاعات، جای مرتفع، در بحبوحه

altitude (اسم)
فراز، ارتفاع، بلندی، مقام رفیع

ascendency (اسم)
فراز، تفوق، بالا، تعالی، استیلاء

ascent (اسم)
فراز، سربالایی، ترقی، عروج، صعود، فرازروی

loftiness (اسم)
فراز، علی، علو

open (صفت)
فراز، صریح، دایر، باز، اشکار، روباز، بی ابر، مفتوح، ازاد، در معرض، رک گو، بی الایش، فاش، علنی، سرگشاده، گشوده، واریز نشده، بی پناه

closed (صفت)
محرمانه، فراز، مسدود، بسته، محصور

above (حرف اضافه)
مافوق، فوق، بالای، فراز، بالای سر

پیشنهاد کاربران

سلام
فراز اسم پسر هست که به معنی جای بلند، بلندترین بخش از جایی، بلندی، باز هست.
فْرآز: ( Frāz ) : اندر زبان پهلوی به چیم ( معنی ) پیش و جلو= ( forth ) ، ( forwards ) هست.
و واژه های دیگر با این واژه ساخته شده است این چنین هستند:
۱ - ( Frāz abgandan ) :فرآزاَبگندن: ( throw forward ) :به پیش پرتاب کردن.
...
[مشاهده متن کامل]

۲ - ( Frāz az ) :فرآزاَز:جدا از: ( apart from ) .
۳ - ( Frāz brēhēnidan ) :فراز برِهِنیدن ( برهنید، برِهِنیده، برِهِن، برِهِنش ) : ( create ) :آفریدن.
۴ - ( Frāz griftan ) :فرآزگریفتن: ( appoint ) :گماردن، ( perform ) : به انجام رساندن.
۵ - ( Frāz ō ) : فرآزاو: ( up to ) : تا آن اندازه.

فراز ( پیش، بالا، والا، رفیع و معانی دیگر )
فراز از ریشه هندواروپائی پر - per یا پیش، در جلوی و گذر گرفته شده. در فارسی میانه فرار دارای معانی مانند پیش، جلو، بالا، والا و پیش کش و در بعضی زبانهای هند و ارو پائی ریشه per معنی گذرگاه، پل و دژ را نیز میدهد مانند واژه پل و گذرگاه در اوستا پرتوش pretysh ودر زبان لاتین معنی بندرگاه میباشد ولی در سانسکریت واژه پرایاتی prayati معنی پیش بردن میباشد در لاتین و یونانی نیز معانی بندرگاه و گذرگاه آمده. پس واژه های زیادی از ریشه per درانگلیسی وارد شده مانند ford، رود فرات، port، sport. fare، . ferry
...
[مشاهده متن کامل]

( چنانچه مشاهده میشود دگردیسی و فرگرد ریشه این واژه در زبانهای وابسته با معانی متفاوت ولی کاملا پیرو فرمول های واژه شناختی و اتیمولوچی تدوین شده اند
در معرفت بر کسانی است باز
که درهاست بر روی ایشان فراز. سعدی

فراز چندین آرش دارد. نگارنده " جُملهٌ" تازی رابرابر با ( فراز ) پارسی میداند. !
Excerpt
Passage
Citation
pericope
فراز، واژه ایست مشترک بین فارسی وفرانسه. فرازدرمقابل فرود یانشیب فارسی است به معنی بالاوبلند، مانندسرفراز، فرازمندو. . . امابه معنی "جمله"وعبارت فرانسه است، مانندفرازی یافرازهایی ازنامه امام علی به مالک اشتر.
سربلند
فُراز :نزدیک ، بالا
به زند و پازند بیاموز که جهان فُراز گویند :تا به کسانی که از صدمین سال آگاه نیستند بگویند : …
زند وَهومن یشن
بلندی
سربلند و سرافراز
اوج بلندی
فراز: در پهلوی فْراز frāz بوده است.
( ( بدین نامه چون دست کردم دراز
یکی مهتری بود گردنفراز. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 220. )

"فراز" در برابر واژه تازی "عبارت"
کاربری پرسشی داشتند که در برابر آمیخته "عبارتند از" چگونه برابری داریم که می توانیم
بگوییم "بدین گونه"
کارهای روزانه ما بدین گونه اند" عبارتند از"
بلند، برپا، استوار
نام پسر من فرازه به معنای صعود و بلندی من خیلی دوسش دارم در عین زیبایی خیلی هم کمه اسمی نیست که به وفور باشه
فراز به معنی سربلند
1. بلندی، بلندا، اوج، مانند بر فراز آسمان ها
2. گزیده یا بخشی از یک متن، مانند فرازی از نهج البلاغه ( در این معنا، این واژه فارسی نیست بلکه همان عبارت phrase در انگلیسی است )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس