اتومبیل
/~otomobil/
مترادف اتومبیل: خودرو، سواری، ماشین، موتور
برابر پارسی: خودرو
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - دستگاه خود رو که بوسیل. موتور بخار یا برق یا نفت یا بنزین یا هوای متراکم و یا گاز حرکت کند و جهت مسافرت و حمل و نقل از جایی بجای دیگر بکار رود . ۲ - در تداول بیشتر به ماشینهای خود کار سواری که بوسیل. یا گازوئیل حرکت کنند اطلاق شود . بنزین یا اتومبیل باری . اتومبیلی که برای حمل بار بکار رود . یا اتومبیل تاکسی . یا اتومبیل سواری .اتومبیلی که برای حمل مسافر بکار رود . یا اتومبیل شخصی .اتومبیلی که صاحب آن و خویشاوندان و نزدیکانش بر آن سوار شوند و کرایه ندهند . یا اتومبیل کرایه یی .اتومبیلی که با اخذ اجرتی مسافر را از جایی بجایی حمل کند .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:خودرو
wikijoo: اتومبیل
جدول کلمات
مترادف ها
محرک، ماشین، اتومبیل، موتور، حرکت دهنده، منبع نیروی مکانیکی
خود رو، اتومبیل، ماشین متحرک خودکار، ماشین خودرو
اتومبیل، واگن، اطاق راه اهن، هفت ستاره دب اکبر، اطاق اسانسور
اتومبیل، درشکه بی اسب
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
دروغگو
موتر یا ماشین
رانه میتونه بهترین و آسونترین نام برای گفتن و جاافتادن بر سر زبان ها باشه که من شنیدم سهراب سپهری این نام رو برگزیده که خییییلی هم خوبه
خودرو، سواری، ماشین، موتور
ارابه
در کشور ترکیه هم ارابه یا ارابا به کار میبرند
در کشور ترکیه هم ارابه یا ارابا به کار میبرند
خودرو