اطاله

/~etAle/

مترادف اطاله: اطناب، بسط، تطویل، تفصیل، درازی، مد

متضاد اطاله: اختصار، ایجاز

برابر پارسی: دراز کردن، به درازا کشاندن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) طول دادن چیزی را دراز کردن بدرازا کشیدن : اطال. کلام .

فرهنگ معین

(اِ لِ ) [ ع . اطالة ] (مص م . ) دراز کردن ، به درازا کشیدن .

فرهنگ عمید

طول دادن، دراز کردن، به درازا کشاندن.
* اطالهٴ کلام: طول دادن کلام، به درازا کشاندن سخن.
* اطالهٴ لسان: [مجاز]
۱. زبان درازی کردن، زبان درازی.
۲. پرگویی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] طول دادن را اطاله گویند. در باب های طهارت، صلات، حج و اطعمه و اشربه به مناسبت آمده است.
مستحب است کسی که به عیادت بیمار می رود، جز به خواست بیمار، عیادت را طول ندهد.

رعایت عدم اطاله در نماز جماعت
استحباب رعایت حال ناتوان ترین مأمومان توسط امام جماعت به طول ندادن افعال نماز از قبیل قنوت، رکوع و سجود- مگر همۀ مأمومان بخواهند-.

مواردی از استحباب اطاله در نماز
استحباب طول دادن رکوع توسط امام جماعت در صورتی که متوجه شود شخصی وارد مسجد شده و قصد اقتدا دارد، استحباب طول دادن افعال نماز فرادا به ویژه قنوت نافلۀ وتر و نیز نماز شب در صورت داشتن وقت و نماز آیات به ویژه هنگام خورشید گرفتگی، از موارد استحباب اطاله در نماز است.

اطاله توقف بر کوه صفا
...

مترادف ها

prorogation (اسم)
تمدید، تعویق، اطاله، طفره زنی

پیشنهاد کاربران

به درازا کشیدن روند دادرسی و رسیدگی به شکایات در دادگاه.
طول دادن
چوخ دانشماخ شد
اطاله. رجوع شود به « اطالة » ( و «اطالت» ) .

بپرس