طبر زن

لغت نامه دهخدا

طبرزن. [ طَ ب َ زَ ] ( معرب ، اِ ) شکر. ( منتهی الارب ). شکر تبرزد. ( مهذب الاسماء ). || اسم شکر معقود است که به فارسی آنرا نبات نامند. ( فهرست مخزن الادویه ). طبرزل. قند ابلوج. طبرزد. ( بحر الجواهر ). و رجوع به المعرب جوالیقی ص 228 شود.

فرهنگ فارسی

شکر شکر تبرزد

پیشنهاد کاربران

بپرس