عرب در پارسی باستان آرابیا ArAbyA، در سنسکریت آرَبَه �raba ( کسی که کارش دردسر درست کردن است ) و در پهلوی ارب arab ( پدر جنگ ) بوده است؛ پس نگارش درست آن در پارسی ارب است. گرچه ع از نویسه های مانوی است و در زبان مانوی به جای اَ به کار می رفته است.
واژه عرب
معادل ابجد 272
تعداد حروف 3
تلفظ 'arab
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، مقابلِ عجم]
مختصات ( عَ رَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی 'arab
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
شاید بیابانی یا صحرایی بدلیل بیابانی بودن عربستان
شاید دامدار به دلیل دامداری
آریا=آربا=أربا=ءرب=عرب.
واژه لاتین Arab دارای دو تلفظ و معنا می باشد ؛ یکی مفرد و دیگری جمع به شکل زیر :
الف - آرَب به معنای رب آغازین و ازلی و ابدی .
ب - آراب به معنای رب های آغازین و ازلی و ابدی.
این احتمال بسیار قوی و قریب به یقین می باشد که حکیمان و عارفان قوم عرب قبل از میلاد و ظهور و پیدایش پیامبر اسلام در خود آگاهی انفرادی و جمعی، خود را بطور فردی رب اولیه و بطور جمعی یا قومی رب های اولیه می پنداشته و بطور جدی به آن باور داشته اند. پیامبر اسلام این پنداشت اوهامی پیشینیان و هم عصران قوم خویش را از طریق بیان آیات مربوط به عهد و پیمان و بزم الست بطور غیر مستقیم و در لفافه نقش بر آب نموده است . در آن آیات بطور غیر مستقیم خطاب به شنوندگان کلام خویش و بخصوص باورمندان به چنین اوهامی می پرسد، مگر آفریدگار من و شما ، مارا در باغ جنت ( بهشت ) از صلب و ذریه آدم بیرون نکشید و از ما اقرار نگرفت که او رب ماست و مگر ما همدل و همصدا پاسخ ندادیم که بله تو رب ما هستی ؟ پس دیگر این بینش اوهامی و بی پایه و اساس را یکبار برای همیشه زمین بگذارید و خود را بطور فردی رب و بطور جمعی رب های آغازین و ازلی و ابدی نپندارید. من و شما هیچکدام رب نبوده و نمی باشیم بلکه فقط او یعنی الله رب ما و رب العالمین و خالق سماوات و الاروض ( الارضین ) سبع یا هفتگانه و خالق همه مخلوقات بین آنها می باشد. پیامبر اسلام بهنگام رحلت و در لحظه مرگ به خواب ژرف و شیرین مرگ فرو رفته و بطور موازی و همزمان با آن، از زندگی روئیای روشن در سطح کمال خوبی و زیبایی بر خوردار گردیده است و هم اکنون در بین کلیه گذشتگان و آیندگان زمینی خویش از آن زندگی در سطح کمال سلامتی و صلح و صفا و لذت و شادی و خرّمی و سرور برخوردار است و همه آنان هم سن اند و در یک سن معتدل ملکوتی و جملگی با همدیگر به یک زبان واحد و یگانه مکالمه و گفت و شنود می نمایند و آن زبان نه عبری است و نه عربی و نه فارسی و نه هیچکدام دیگر از زبان های انسان دنیوی بلکه زبان ملکوتی یا آسمانی خداوند متعال. پیامبر اسلام درست مثل بقیه افراد انسانی منجمله موسا و ایسا و زرتشت و بودا و سقراط و افلاطون و ارسطو پس از گذر یک زمان بسیار طولانی به اندازه هفت برابر طول عمر کلی کیهان یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین وقوع دو قیامت یا دو مه بانگ متوالی دوباره در سرزمین حجاز در لحظه بسته شدن نطفه در رحم مادر شریف و بزرگوار خویش یعنی آمنه از خواب ژرف و شیرین مرگ به بیداری خواهد رسید و پس از گذر نُه ماه پا به عرصه دنیا خواهد گذاشت و چشم به پهنه گیتی خواهد گشود. البته در یک مرتبه و با یک درجه تکاملی برتر نسبت به مرتبه و درجه تکاملی فعلی و مجددا قرآن را با کیفتی برتر از کیفت فعلی به انسان ارائه خواهد نمود و الا آخر تا وقوع قیامت کبرا ( کبری ) و یا به زبان علمی وقوع آخرین مه بانگ در معاد و بازگشت به نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی و ازلی و ابدی و برخورداری مجدد یا دوباره از زندگی بهشتی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی بطور واقعی و عینی و نه مثل حیات رویائی پس از مرگ در طول سفر مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد و آنهم نه فقط در این کیهان یا جهان بلکه در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و موازی و مساوی و بیشمار بطور یکسان و برابر.
... [مشاهده متن کامل]
امروز نمی توانیم بطور عینی و واقعی به پیشگاه والای پیامبر اسلام مراجعه نمائیم و این موضوع را به شکل زیر خدمت وی عرض نمائیم : ای بزرگوار و منتخب و اعزام و ارسال شده از طرف خالق سماوات سبع و الارض با هدف تربیت و هدایت انسان از ظلمت و تاریکی و جهل بسوی نور و روشنایی و دانایی؛ ای رسول و ولی الله ، ما نادانان و ناتوانان و بینوایان در میدان های قوت و غذا و پوشاک و مسکن و معنویت، می توانیم مثل ارسطو فیلسوف یونانی به سهولت هفت آسمان طبقه بر طبقه را تصور نمائیم که یک کره زمین بطور ساکن در مرکز آنها قرار گرفته باشد، اما نمی توانیم هفت آسمان را که هرکدام دارای یک زمین در مرکز باشند بطور طبقه بر طبقه و یا بصورت محاط و محیط بر همدیگر تصور نمائیم. آیا منظور شما ای بزرگوار بشریت این است که این کره زمین ، زمین آسمان اول و آسمان اول زمین آسمان دوم و الا آخر تا آسمان هفتم زمین عالم غیب که پایه های عرش خداوند متعال روی آن قرار گرفته باشد و کلیه ملائکه یا فرشتگان در اطراف آن مشغول تسبیح و ذکر و ستایش و پرستش و نیایش و مناجات و دعا و عبادات و طاعت و بندگی باشند. ای بزرگوار و ناجی و شفا بخش بشریت، بعضی از ما بینوایان معنویت که هم اکنون به خدمت شما شرف یاب شده ایم، به خوبی به یاد داریم که در جای دیگری در کتاب آسمانی قرآن شریف و مجید ، فرموده اید که پایه های عرش اعلا و آلا روی آب قرار دارند و نه روی آسمان هفتم به عنوان زمین عالم امر و غیب. ما نادانان غرق شده در این ظلمت ژرف و جهل علاج ناپذیر نمی دانیم که آیا منظور آن بزرگوار
از عرشی که گویا پایه هایش روی آب قرار داشته، ارکه یا عرشه یعنی ارک یا عرش کوچک ، عبارت بوده است از کشتی نوح بر روی آبهای شط العرب یعنی پیوند رود های تیگریز یا دجله و فرات و کارون در اعصار دور دست بوده یا نه ؟
لطفا حداقل توسط ارسال شاه ملائک یا جبرئیل از آنسوی دیوار نازک و نامرئی مرگ به این سوی مرئی آن، ما را در این زمینه راهنمایی نما و هدایتگر ما باش که آیا کلیه تفاسیری که پس از رحلت شما از این دنیا به آنسوی دیوار نامرئی مرگ در همین دنیا ( و نه به عالم میانی برزخ ) ، از آیات مربوط به سماوات سبع و الارض یا سماوات و الاروض سَبعَ توسط مفسرین برجسته گاهی بر اساس سیارات و مدارات منظومه شمسی و گاهی از طریق لایه های جوّی در اطراف کره ارض و یا گاهی بر اساس طبقات خود کره زمین و احیانا بر اساس هیئت یا نجوم بطلمیوسی ارائه گردیده اند ، حقیقت دارند و یا جملگی اعتباری و اوهامی و خرافی و تهی یا خالی از حقیقت می باشند؟
در پایان این شرفیابی محض و غیبی ، امید اینکه ارسال تشکر و سپاس مارا بابت راهنمایی و هدایت در این زمینه به درگاه خویش پذیرا باشید.
عرب =اربیا=اعرابی=عر ب=ار بیا=اعرا بی
اعرا=اورا ( درکوردی یعنی آنجا )
بیا=بی ا=بی= بی او بودن می اید. پس
اعرابی =اجازه بوده است =انمکانوجود داشته است .
این کلمه منظور مکان است .
بدوی =آغاز ی
... [مشاهده متن کامل]
تازی=تا زی
تا=ته=بیخ وبن= اغاز
زی=از زبیستن می اید.
پس
تازی=آغازین زی =کسی که در آغاز می زیسته است .
( عِبرَانِیّ ) صفت نسبی است از ( عِبرَان ) و نیز لقب ابراهیم ( ع ) است در معنی مهاجر. مهاجرا إلیٰ الله.
( عِبرَان ) صفت مشبهه است از ( عُبُور )
( عُبُور ) مصدر است در معنای گذشتن از آب
( عِبرِیّ ) صفت نسبیّ است مخفّف ( عِبرَانِیّ ) در معنای مهاجر.
راغب در مفردات میگوید: فرزندان اسماعیل ( علیه السلام ) را ( عرب ) گویند، و کلمه ( اعراب ) در اصل جمع عرب است .
کلمه ( اعرابی ) در اصطلاح متعارف اسم شده است برای کسی که منسوب است به بادیه نشینان ، ( و عربی ) به کسی گویند که مقاصد خود را خوب ادأ می کند، و کلمه ( اعراب ) به معنای بیان است .
قرآن کریم.
کلام خداوند متعال و معجزه جاوید، پیامبر ( ص ) .
به زبان بلیغ وشیوای عربی است.
در جواب ارشاد گرگین
قرن کریم
به زبان عربی و معجزه پیامبر ( ص ) .
کاملترین وبدون هیچ گونه نقص، به زبان عربی است.
در پاسخ به
ارشاد گرگین.
در حماقت شما همین بس که خود را عقل کل می دانید. و جای دیگران هم نظریه می دهید.
عربی زبانی شیوا و بلیغ.
یوسف گرامی ، یادداشت شما بسیار آموزنده بود . بسیار سپاسگزارم
زنده و پاینده باد نژاد عرب.
نفت ان خرج کشور را می دهد.
باز هم تکرار می کنم ، کمی انصاف داشته وبرای هم وطن عرب خرج کنیم ، جای دوری نمی رود.
عرب،
نفتش، گاز، پیرو شیمی، پالایشگاه، بندر ش
خوبه.
اما خودش بده!؟!
کمی انصاف برای هم وطن عرب، جای دوری نمی ره.
معنی عرب درزمان روم. . . ویونان باستان چیست
عرب ( چیره دست در علم سخن وری، دستور زبان عربی، کامل ترین زبان ) . 1_عرب باعده ( بادیه نشین ) . قبل از ظهور اسلام بلاهای آسمانی وز مینی از بین رفتند. ر. ک . ایات سوره دخان وایات12و14سوره ق و39و40 سو ره
... [مشاهده متن کامل] عنکبوت. 2_عرب عاربه ( شهرنشین ) ، اوس وخزرج. 3_عرب مستعربه ( عدنانیان ) . که با چند واسطه از فرزندان حضرت اسماعیل ( ع ) . قبیله قریش در این گروه جا دا رد. خاندان پیامبر ( ص ) بنی هاشم نیز در این قبیله جا دارد. جزیره العرب از لحاظ جغرافیا 1_شمال وغرب ( حجاز ) . 2_مرکز وشرق ( صحرای عرب ) . 3_جنوب ( یمن ) . امروزه آثار تمدن درخشان وباعظمت دولت معین، دولت ، حضر موت، قتبان وسبااز14 قرن قبل از میلادباقی ومشهور است. مروج الذهب ج2، ص 74و180. عرب قوم غالب. ( بر ایران، روم، شمال آفریقا، خاور میانه، آسیای صغیر واسیای میانه و. . ) .
هو
با سلام، عرب به ضم عین به جمع مکسر تبدیل میشود. یعنی اعراب.
اسد نیز به ضم الف به جمع مکسر تبدیل میشود. یعنی شیران.
لطفا منبع را بیابید اگر نشد حقیر منبع را با صفحه معرفی میکنم.
با تشکر
در کتیبه ای که از پادشاه سوم شرحبیل یعفور ( حمیری ها ) بدست آمده علاوه برلقب دراز سابق الذکر یعنی �پادشاه سبأ وریدان وحضرموت ویمنت� عبارت �و عربهای آنها درجبال وتهامه� اضافه شده واین اولین دفعه ذکر اسم
... [مشاهده متن کامل] عرب در اینجا پیش می آید که گویای معنی اعراب بدوی است و نیز دراین کتیبه از شکست سد مأرب در سال ۴۴۹ و ۴۵۰ میلادی و تعمیر آن سخن می رود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)