قاسم قادری

لغت نامه دهخدا

قاسم قادری. [س ِ م ِ دِ ] ( اِخ ) ( میرقدرت اﷲ... ) از شاعران قرن سیزدهم هجری هند است که اشعار بسیاری به زبان اردو گفته و نام اصلی وی سید ابوالقاسم و مشهور به قدرت اﷲ است. در اشعار خود به قاسم تخلص دارد و از آثار اوست مجموعه ای نغز در تذکره شعرای اردوزبان هند. این کتاب به سال 1221 هَ. ق. تألیف شده است و به سال 1933م. در لاهور به چاپ رسیده است و یک معراجیه نیز داردکه مثنوی است. سال وفاتش به دست نیامد. ( نقل از کتاب مجموعه نغز صاحب ترجمه و ریحانة الادب ج 3 ص 259 ).

قاسم قادری. [ س ِ م ِ دِ ] ( اِخ ) ( شیخ ) معروف به قاسم سلیمانی. از مشاهیر مشایخ هندوستان است. تربت او در چونار زیارتگاه مردم است و نزدیک آن خانقاه او معروف است. فرزند وی بالا پیر در قنوج مدفون است. ( از قاموس الاعلام ترکی ).

فرهنگ فارسی

معروف به قاسم سلیمانی از مشاهیر مشایخ هندوستان است .

پیشنهاد کاربران

بپرس