ناخن زن

لغت نامه دهخدا

ناخن زن. [ خ ُ زَ ] ( نف مرکب ) مؤثر در مزاج. ( آنندراج ). مؤثر. اثربخش :
به صانعی که بمنقار عندلیب بهار
نمود تعبیه چندین نوای ناخن زن.
طالب آملی ( از آنندراج ).
|| ( اِ مرکب ) وسیله زدن و کوتاه کردن ناخن. ناخن چین. ناخن گیر.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) آنکه بچیزی ناخن زند . ۲ - موثر اثربخش : بصانعی که بمنقارعندلیب بهار نمود تعبیه چندین نوای ناخن زن . ( طالب آملی ) ۳ - ( اسم ) ناخن برا.

پیشنهاد کاربران

بپرس