ناخن پال

لغت نامه دهخدا

ناخن پال. [ خ ُ ] ( اِ مرکب ) آماس بسیاردردناک که در اطراف ناخن مردم پدید آید. ( ناظم الاطباء ). ناخن خاره. ( از برهان قاطع ). درد ناخن. کژدمه. کژدمک. عقربک. گوشه. داحوس. داحس. کرمیشک. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ناخن خواره شود. || خلال گونه ای که بدان بن ناخن ها پاک کنند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( صفت واسم ) ۱ - آماس و ورمی است بسرخی مایل که براطراف ناخن آدمی روید و بسیار دردناک است .

پیشنهاد کاربران

بپرس