( کُم ) در لری = تِکه
( کُم ) در لری = لَبه
دو نمونه با لهجه لری ثلاثی
کُمِ دِوریَ پِریدَ = لبه ی دُوری پریده است
ی کُمی اِز نُنَ بَده مُ = یک تکه از این نان بده به من
بخس
مقدار کم به زبان سنگسری
زنافر zenafer
واژه کم
معادل ابجد 60
تعداد حروف 2
تلفظ [kam]
نقش دستوری قید
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: kam، مقابلِ بسیار]
مختصات ( کَ ) [ په . ]
آواشناسی kam
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ بزرگ سخن
فرهنگ لغت معین
کم ( کوچک، اندک )
ریشه هندواروپائی اسکرده - skerdh یا کم و کوچک در فارسی باستان کمن kamna ودر اوستا نیز کمنا ودر سانسکری کوترا kutra شبیه کوتاه در فارسی ودر انگلیسی کرت curt و cut و کارو carve هردو بمعنی بریدن و کوتاه کردن.
کزیده از فرهنگ هند واروپائی زبان فارسی، منوچهر اریانپور.
کوسه : به مجاز، کوچک. کم. اندک :
این حماقت نه عجب باشد از آن ریش بزرگ
هرکه را ریش بزرگ است خرد کوسه بود.
ادیب صابر.
در زبان پارسیِ میانه - پهلوی به ( شکم، بطن، معده ) ، ( کُمیگ ( کُمیک ) kumig ) می گفتند و هم اکنون نیز در اُستانِ پارس به شکم، ( کُم ) می گویند.
چنانکه در رویه هایِ 52 و 177 از نبیگِ ( فرهنگامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:
" کم" به معنی اندک ، قلیل از فعل ترکی " ekmek" که در کاربرد با پسوند اضافه " den" به معنی " از" ، به معنی "کاستن" ، " کم کردن " به کار می رود ، مشتق شده است. ( bir shey - den ekmek = از چیزی کاستن )
البته فعل " ekmek" در کاربرد مستقل ( بدون حرف اضافه یا پسونداضافه ) به معنای متضاد یعنی اضافه کردن ، افزودن ، کاشتن و… به کار می رود.
... [مشاهده متن کامل]
از ریشه فعل " ekmek" به معنی کاستن ، کم کردن کلمات " ekem" ( یاekim ) به معنی اندک ، کاسته و…و " eksi" به معنی کم ، ناقص ، تفریق ، منها و… ( که از آن مشتقاتی چون eksilmek ، eksik ، eksiltmek ، eksiltim ، eksiklik و… به دست می آیند ) مشتق می شوند.
کلمه " ekem" با از دست دادن "e" به شکل "kem" در آمده است .
مشتقات از این ریشه :
kemelmek = کم شدن ، کاهش یافتن ، کاسته شدن و…
kemeltmek = کم کردن ، کاهش دادن
آستین
هوالعلیم
کَم : اندک ؛ ناچیز ؛متضاد زیاد
کَم: ( عربی ) : چقدر ؛ چند؛ ( اگر جمله سؤالی باشد )
کَم: ( عربی ) : چه بسا؛چه بسیار ( اگر جمله خبری باشد )
کوه بلند در زبان ملکی گالی بشکرد
کم: در پهلوی در همین ریخت ، نیز در ریخت کِم kem به کار برده می شده است.
( ( چو آن نامور کم شد از انجمن
چو در باغ ، سرو سهی از چمن. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 221. )
معنی کَم ( در عربی ) : چه بسیار، چقدر.
کلمه ای است که به دو صورت می آید یکی خبری که معنی ( ( چه بسیار ) ) دارد دیگری پرسشی به معنی چقدر و چند، البته اصل در ( ( کَمْ ) ) سؤالی است.
فَکَمْ یَا إِلَهِی مِنْ کُرْبَهٍ قَدْفَرَّجْتَهَا وَ هُمُومٍ قَدْ کَشَفْتَهَا
... [مشاهده متن کامل]
ای خدای من چه بسیار سختی هایی که گره گشودی، و اندوه هایی که برطرف کردی.
ﻗَﺎﻝَ ﻛَﻢْ ﻟَﺒِﺜْﺖَ ﻗَﺎﻝَ ﻟَﺒِﺜْﺖُ ﻳَﻮْﻣﺎً ﺃَﻭْ ﺑَﻌْﺾَ ﻳَﻮْم ( از آیه 259 سوره بقره ) ﮔﻔﺖ: ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭﻧﮓ ﻛﺮﺩﻱ؟ ﮔﻔﺖ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ، ﻳﺎ ﻗﺴﻤﺘﻲ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ.
کَم اشتریته هذه الکتاب؟
این کتاب را به چه مبلغی خریدی؟
در عربی ( کَم ) به معنی چه اندازه، چه مقدار، چه تعداد است که معمولا در اول جمله قرار میگیرد و جمله ما را سوالی می کند.
جزیی
کم در عربی به معنی چند یا چقدر است که یک کلمه پرسشی است
در زبان لری بختیاری به معنی
شکم. Kom
به ضم ک. شکم به گویش کازرونی ( ع. ش )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)