یاداوری کردن


معنی انگلیسی:
prompt, remind

لغت نامه دهخدا

( یادآوری کردن ) یادآوری کردن. [ وَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تذکیر. تذکر دادن. به خاطر کسی آوردن چیزی را.

فرهنگ فارسی

( یاد آوری کردن ) تذکر دادن بخاطر کسی آوردن چیزی را

مترادف ها

mind (فعل)
ذکر کردن، مواظبت کردن، ملتفت بودن، بخاطر آوردن، تذکر دادن، اعتناء کردن به، مراقب بودن، یاداوری کردن، تصمیم داشتن

remind (فعل)
بیاد اوردن، یاداوری کردن، یاداور شدن

reminisce (فعل)
بخاطر آوردن، یاداوری کردن، یاد کردن

memorialize (فعل)
یاداوری کردن، برسم یادگار نگاه داشتن

فارسی به عربی

ذکر , عقل , قدم مذکرة

پیشنهاد کاربران

بپرس