اسم با حرف ف - صفحه 5

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

فرانسیس/faransis/

آزاد، رها از قید و بند، فرانسیس باکن فیلسوف بزرگ انگلیسی


پسر

لاتین، انگلیسی
فراهت/farahat/

شأن، شوکت، شکوهمندی و زیبایی


دختر

عربی
فراهین/farāhin/

نام یک ایرانی معروف در زمان قباد، ) نام یکی از اعیان ایران که با قباد فیروز معاصر بود، فرایین


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فراواز/faravaz/

نام دو رود است از رودهای بخارا


پسر

فارسی
فرپرک/far-parak/

شب پره که آن را مرغ عیسی نیز می گویند


دختر

فارسی
فرتوک/fartuk/

پرستو


دختر

فارسی

پرنده
فرحت/farhat/

شادی، شادمانی


دختر، پسر

عربی
فرخ پی/f.-pey/

نیک بخت و کامروا، ( در قدیم ) ( به مجاز ) خوش قدم و خوش یمن


پسر

فارسی
فرخ روز/f.-ruz/

خوشبخت و سعادتمند، آن که دارای روزگار خجسته و مبارک است، ( در قدیم ) ( در موسیقی ایرانی ) نام لحنی ...


پسر، دختر

فارسی

تاریخی و کهن، هنری
فرخ زند

مرکب از فرخ ( مبارک ) + زند، نام پسر علیمردان خان زند


پسر

فارسی
فرخ شاد

مرکب از فرخ ( مبارک ) + شاد، نام یکی از درباریان در زمان ساسانیان


پسر

فارسی
فرخان/farkhan/

نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی، نام پسر اردوان آخرین پادشاه اشکانی، موبدی در شاهنامه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرخزات

صورت دیگری از فرخزاد، نام پدر آذرفرنبغ مؤلف دینکرت


پسر

اوستایی، پهلوی
فرخنده پی

فرخ پی


پسر

فارسی
فردان/fardan/

یکتا، یگانه


پسر

عربی
فرزدق/farzdaq/

ریزه ی نان، پاره های خمیر، گرده ی نان که در تنور افتد، ( اَعلام ) لقب ابوفراس همام ابن غالب ابن صعص ...


پسر

عربی
فرزن/farzan/

نام روستایی در نزدیکی هرات


پسر

فارسی
فرزنه/farzane/

نام روستایی در نزدیکی مشهد


پسر

فارسی
فرزیان

نام روستایی در نزدیکی بروجرد


پسر

فارسی
فرس من/farasman/

نام پادشاه گرجستان در زمان اردوان سوم پادشاه اشکانی


پسر

فارسی
فرستو/farastu/

نام پرنده ای که به آن پرستو، پرستوک و فرستگ می گویند، ( = پرستو )، ( در عربی ) خطاف مشهور است، پرست ...


دختر

فارسی

پرنده
فرشیدورد/faršid vard/

در شاهنامه نام برادر اسفندیار، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) ) نام برادر اسفندیار که یکی از پهلوانان ای ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرطوس/fartus/

از شخصیتهای شاهنامه، نام مهندسی رومی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) نام مبارزی از لشکر ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرغار/farghar/

شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه افراسیاب تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرغان/forghan/

نام شهری در ترکستان قدیم، فرغانه


پسر

فارسی
فرغانه/farghane/

نام شهری در ترکستان قدیم


دختر

فارسی

هنری
فرمد/farmad/

نام روستایی در نزدیکی طوس


پسر

فارسی
فرمین/farmin/

فرمان


پسر

فارسی
فرن/faran/

فراوانی، فزونی


دختر

فارسی
فرناس/farnas/

نیم خواب و خواب آلود، نام پسر فرناباذ یکی از درباریان اردشیر درازدست پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرناک/farnāk/

نام پادشاه کاپادوکیه، ( اَعلام ) نام سر دودمان پادشاهان کاپادوکیه که پس از اسکندر در آسیای صغیر حکو ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرند/ferend/

بسیار نرم و لطیف و زیبا، پرند، [استاد هنینگ این «فرند» را با «فرند» معرب «پرند» که اصلاً به معنی«حر ...


پسر

فارسی
فرنگیز/farangiz/

فرنگیس، دختر افراسیاب


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
فره وش/farahvash/

دارای هوش و ذکاوت، مرکب از فره ( شکوه ) وش ( پسوند شباهت )


پسر، دختر

فارسی
فرور/farvar/

نگهداری کردن، پروردن، فرورد، فروهر، فره وش، ( اَعلام ) نام یکی از سرکشان ماد در زمان داریوش


پسر

فارسی
فرورتیش/farvartish/

نام یکی از پادشاهان ماد


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فروهنده/frohande/

نام فرشته ای است، نیکوسیرت و خوبروی


دختر

فارسی
فریانه/faryane/

شادی در خانه، نام پادشاهی افسانه ای هم زمان با اسکندر مقدونی


دختر

فارسی
فریدالزمان

آن که در زمان خود یگانه و بی نظیر است


پسر

عربی
فریر/farir/

گیاهی خوشبو


دختر

فارسی
فریس/faris/

مهربان، مهرورز


پسر

فارسی
فریمانه/farimāne/

منسوب به فریمان، دارای اندیشه خجسته، ( فریمان، ه ( پسوند نسبت ) )، منتسب به فریمان، ( اَعلام ) نام ...


دختر

فارسی
فرینو/farinu/

دارای شکوه و جلال، ( فرین، او /، u/ ( پسوند دارندگی ) )، ( اَعلام ) نام مزرعه ای در شاهرود


دختر

فارسی
فصیح الدین

دارای روشنی و فصاحت در دین


پسر

عربی
فضیل/fazil/

دارای فضل


پسر

عربی
فغانیش

از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه هیتال در زمان حکومت پیروز یزدگرد پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
فغستان

از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر کید شاه هندوستان و یکی از زنان اسکندر مقدونی


دختر

فارسی
فلامک/falamak/

الماس صورتی رنگ، نوعی الماس


دختر

لاتین، هلندی
فلور/felor/

گل


دختر

فرانسوی

گل
فلورا/felora/

الهه گل ها و باروری، فلوریا، در رم باستان، الاهه گلها و بارآوری


دختر

لاتین

گل
فلک الدین

نام طایفه ای از کردان


پسر

عربی
فلک تاج

فلک ( عربی ) + تاج ( فارسی ) مرکب از فلک ( آسمان ) + تاج


دختر

فارسی، عربی
فلک وش

فلک ( عربی ) + وش ( فارسی ) مانند آسمان بلند و رفیع


دختر

فارسی، عربی
فلکناز/falak naz/

آن که موجب نازش آسمان است، بسیار زیبا، فلک ( عربی ) + ناز ( فارسی )، نام ندیمه شیرین همسر خسروپرویز ...


دختر

کردی، عربی، فارسی
فور

از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه هند در زمان اسکندر مقدونی


پسر

هندی
فیروزان/firozan/

پیروزان


پسر

فارسی



انتخاب نوع اسم

انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسر با فاسم دختر با ف