اسم تاریخی و کهن با حرف پ
زیبا مانند پری، افسونگر، ( پری، سا ( پسوند شباهت ) )، ( در قدیم ) ( در فرهنگ عوام ) پری خوان، مخفف ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن پرویز
فاتح و پیروز، نام خسرو دوم شاهنشاه ساسانی، مشهور به خسرو پرویز، پیروز، پیروزگر، فاتح، مشهور به «خسر ...
پسر
پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن پری
موجودی لطیف و بسیار زیبا و نیکوکار، زن زیبارو، فرشته، ( فرهنگ عوام ) موجودی لطیف و بسیار زیبا و نیک ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن پوریا
بسیار دارنده، نام پهلوان دلیر ایرانی ملقب به پوریای ولی، ( اَعلام ) نام پهلوان دلیر ایرانی مشهور به ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پیمان
عهد، شرط، قرارداد، میثاق، قراری که دو یا چند تن می گذارند تا کاری انجام دهند یا تعهدی نسبت به هم یا ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پیام
خبر، پیغام، وحی، الهام، مطلبی که به شکل کلام، نوشته یا نشانه ای از فرد یا گروهی به فرد یا گروه دیگر ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پوران
سرخ، گلگون، نام یکی از دختران خسرو پرویز شاه ساسانی، پوران دخت، ) بانوی ایرانی دختر حسن ابن سهل و ه ...
دختر
فارسی، پهلوی
تاریخی و کهن پارمیس
نام دختر بردیا و نوه کوروش پادشاه هخامنشی، ( اَعلام ) نام دختر بردیا که زنِ داریوش ( اول ) بود، پرم ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن پارمیدا
پارمیس، نام دختر بردیا ونوه کوروش پادشاه هخامنشی، نام دختر بردیا، پارمیدا تغییر یافته نام اوستایی پ ...
دختر
فارسی، اوستایی، پهلوی
تاریخی و کهن پریزاد
زاده پری، زیبا، نام همسر داریوش دوم پادشاه هخامنشی، ( در قدیم )، پری زاده، آنکه از نژادِ پَری است، ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن پوران دخت
دختر سرخ و گلگون، ( به مجاز ) زیبارو، نام دختر خسروپرویز و ملکه ایران در دوران ساسانی، ( پوران، دخت ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن پانته آ
نام زیبا ترین زن آسیا در زمان کورش، ( اَعلام )، زن زیبایی از اهالی شوش که زیباترین زن آسیا به شمار ...
دختر
فارسی، یونانی
تاریخی و کهن پاشا
مخففِ پادشاه، بزرگ، ( اَعلام ) ( منسوخ ) در امپراتوری عثمانی، لقب و عنوانی برای مقامات لشکری و کشور ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پریدخت
دختر پری چهره، ( به مجاز ) زیبارو، ( پری، دخت = دختر )، دختر پری، نام دختر پادشاه چین که سام پسر نر ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن پارمین
تکه یا قطعه ای از بلور، نام همسر داریوش پادشاه هخامنشی، ( پار، مین )، ( اَعلام ) نام زنِ داریوش، ( ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن پیمانه
جام شراب، هر ظرف یا مقیاسی دیگر از آن برای اندازه گیری مقدار معینی از هر چیز استفاده شود، ( در قدیم ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن پولاد
فولاد، نام پهلوانی در زمان کیقباد، ( = فولاد )، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از ف ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پارمیسا
منسوب به پارمیس، نام دختر بردیا و نوه کوروش پادشاه هخامنشی، ( پارمیس، ا ( پسوند نسبت ) )، س پارمیس
دختر
فارسی
تاریخی و کهن پرشان
رزمجو، مبارز، دلاور، ( از اوستایی، paršāna )
پسر
پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن پروشات
بسیار شاد، نام همسر داریوش دوم پادشاه هخامنشی، ( = پروشاتو= پاروساتیس )، ( در پارسی باستان puršātu ...
دختر
فارسی، اوستایی، پهلوی
تاریخی و کهن پرمیس
بانوی دانا دانشمند یا بانوی پرمهر، ( اَعلام ) نوه ی کوروش که زن داریوش بود، پارمیس، نام دختر بردیا ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن پشوتن
فداکار، ( در اوستایی، pesho tanu ) به معنی محکوم تن، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) نام پسر گشتاسب و از ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پارس
نام یکی از اقوام آریایی که در جنوب ایران سکونت داشتند، نام قومی از اقوام آریایی که در قسمت جنوبی ای ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پارسی
مربوط به پارس، اهل پارس، فارسی، ایرانی، منسوب به پارس ( فارس )، از مردم پارس، ساخته شده یا به عمل آ ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن پرمایه
از شخصیتهای شاهنامه، نام برادر فریدون پادشاه پیشدادی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پارسه
مردم پارس، پارسی در پارسی باستان به صورت پارسه نوشته می شده است و پارسی به معنای مردم پارس است، س پ ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن پور سام
پسرِ سام، زال، ( پور = پسر، سام ) پسرِ سام، [مراد زال است]، ن، ک سام
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پارساکیا
پادشاهِ بزرگ و پرهیزکار و پاکدامن، نام یکی از امرای درگاه کارکیا، ( پارسا = آن که از گناه بپرهیزد، ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پور سینا
پسر سینا، ( پور = پسر، سینا ) پسر سینا
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پیلتن
بزرگ جثه مانند فیل، پیل پیکر، تناور، تنومند، زورمند
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پارامیدا
پارامیس، نام دختر بردیا ونوه کوروش پادشاه هخامنشی، پارمیدا تغییر یافته نام اوستایی پرومیثه یا پرومی ...
دختر
فارسی، پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن پاردیک
جد ساسان، موسس ساسانیان، نام پدربزرگ ساسان به نوشته سنگ نوشته کعبه زرتشت
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پاساک
نام برادرزاده داریوش پادشاه هخامنشی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پانتی
نام همسر آریاسب از سرداران کوروش پادشاه هخامنشی
دختر
فارسی
تاریخی و کهن پرشاد
مملو از شادی و خنده، نام خواهر داریوش دوم پادشاه هخامنشی
دختر
فارسی
تاریخی و کهن پرمودیه
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ساوه پادشاه ترک و هم زمان با بهرام چوبین سردار ساسانی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پژوتن
پشوتن، فداکار، ( = پشوتن )
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پوران رخ
شبیه به پوران، ( مجاز ) زیبارو، سرخ و گلگون
دختر
فارسی، پهلوی
تاریخی و کهن پورنا
برنا، نام یکی از فرماندهان ساسانی، ( پهلوی، purnāy ) ( = برنا )
پسر
پهلوی
تاریخی و کهن پاپک
استوار، از شخصیتهای شاهنامه، پدر کوچک، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبِد معبد آناهیتا و پدربزرگ ارد ...
پسر
کردی، فارسی
تاریخی و کهن پاو
نام پسر شاپور، سردودمان اسپرمبدان، نام پسر شاپور سردودمان اسپهبدان باوندی در طبرستان خاوری
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پاکر
نام پسر اُرُد پادشاه اشکانی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پریام
پریاموس آخرین پادشاه تروا، در افسانه های قدیم یونان، آخرین پادشاه تروا که شهر وی به دست یونانیان اف ...
پسر
یونانی
تاریخی و کهن پساک
نام پسر اردوان و برازنده داریوش یکم پادشاه هخامنشی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پشنگ
نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام برادرزاده فریدون پادشاه ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پشین
از شخصیتهای شاهنامه، ز شخصیتهای شاهنامه، نام سومین پسر کیقباد ( کی پشین ) پادشاه کیانی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پوشنگ
نام شهری در نزدیکی هرات، [= بوشنج = فوشنج] ( اَعلام ) نام شهری در خراسان قدیم میان هرات و نیشابور، ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پولادوند
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از فرماندهان دلاور ایرانی در زمان کیقباد پادشاه کیانی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پیران
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه سپهدار افراسیاب تورانی و یکی از شخصیتهای محبوب در داستان سیاوش
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پیروزان
پیروز، نام یکی از سرداران یزگرد پادشاه ساسانی، ان ( پسوند نسبت ) )، منسوب به پیروز، جمع پیروز، تا، ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پیلسم
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی، برادر پیران فرزند ویسه در زمان افراسیاب
پسر
فارسی
تاریخی و کهن